در کشور های مختلف رسوم مختلفی وجود دارد؛ که از جمله آن ها، رسوم مربوط به ازدواج است. هر کشوری بر اساس فرهنگ، دین و موقعیت های زمانی و مکانی خود، آداب و رسوم خاصی دارند؛ که برخی از آن ها عجیب و جالب هستند.
به برخی از رسوم ازدواج در کشورهای و فرهنگ های مختلف اشاره می کنیم:
*مردم فیجی اعتقاد دارند، روح مرد مجرد به بهشت نمی رود و اگر مردی پیش از ازدواج از دنیا برود، روحش به خاکستر تبدیل شده و تا ابد در عذاب می ماند.
مردم جزیره ای کوچک در فیلیپین معتقدند، زن تا پیش از ازدواج دارای روح نیست.*
* در روم باستان، عروس ها به جای دسته گل دسته ای سیر یا رزماری به دست می گرفتند؛ که نشان باروری و خوش یُمنی بود. از آن جا که سفید، رنگ عزاداری در برخی کشورهای شرقی است، هندی ها معتقدند لباس عروس نباید سفید باشد. *
*لاس وگاس با سالیانه ۱۰۰۰۰۰ زوج، بزرگترین مقصد ماه عسل های جهان است و بعد از آن، هاوایی با ۲۵۰۰۰ ماه عسل در سال قرار دارد.
*حلقه ازدواج در انگشت سوم دست چپ انداخته می شود؛ زیرا مصریان معتقدند بودند رگی از این انگشت مستقیم به قلب می رود.
*تور روی سر از قدیم نشان معصومیت و محافظت از ارواح خبیث بود. در قدیم تور روی سر عروس به رنگ های زرد و قرمز و آبی نیز پوشیده می شد. تور سفید از دوران ویکتوریا مُد شد و نشان این بود که عروس به قدری ثروتمند است که می تواند سفید بپوشد.
*در بسیاری از فرهنگ ها، داماد، عروس را در شب عروسی می دزدید و دوستان داماد نیز در این کار او را یاری می کردند.
* هنگام جاری شدن عقد، داماد در سمت راست عروس می ایستاد و دست راست داماد برای استفاده از شمشیر جهت مبارزه با رقیب احتمالی آزاد می ماند.
*تعدادی ساق دوش مامور ریختن گل در مسیر رسیدن عروس و داماد به محراب می شدند تا با این حرکت نمادین، مسیری شاد و زیبا برای زندگی آتی آنها بسازند.
* در برخی کشورهای شرقی، ریختن دانه های برنج روی سر عروس و داماد، نوعی دعای باروری و نیک روزی است.
مهمانان درجه یک در برخی کشورها و در دوران گذشته تکه هایی از دنباله لباس عروس را به عنوان دفع شر، پاره می کردند. *
*کیک عروسی از زمان روم باستان نشانه شادی و خوشی بوده و از قرون وسطی، رسم بوسه عروس و داماد در کنار کیک، پررنگ شد.
*در برخی کشورهای آفریقایی دعای «امیدوارم ۱۲ فرزند برای داماد بیاوری»، نوعی آرزوی خوشبختی برای عروس است.
*در اروپای قدیم، کفش نوعی وسیله مقدس به شمار می رفت؛ چون موجب بالا آمدن فرد از سطح زمین می شد و رسم بود در شب عروسی، پدر عروس یک جفت کفش به داماد هدیه دهد و با این کار اختیار دختر خود را به او بسپارد.
*در بریتانیای قدیم رسم بود که عروس در شب عروسی جاروی گردگیری شومینه را ببوسد؛ زیرا جارو جهت زدودن خاکستر استفاده می شد و با این کار عروس متعهد به زدودن تیرگی های خود می شد.
در افغانستان قدیم، داماد جهت خواستگاری تکه ای از موی عروس را می برید یا تکه ای آشغال به سمت عروس پرت می کرد. *
*در برخی کشورهای بودایی، دختران از ۹ سالگی شروع به دوختن لباس عروس خود می کنند و اگر تا پیش از ۱۴ یا ۱۵ سالگی ازدواج نکنند، ترشیده محسوب می شوند.
*عروس های یونانی باور داشتند گذاشتن مقداری شکر یا قند در لباس عروسی، در زندگی آینده شان شادی به همراه می آورد.
به عنوان نماد باروری مردم ایرلند، پای مرغی آماده تخم گذاری را در شب زفاف به تخت عروس و داماد می بستند. *
*از آن جا که مرغابی ها یک بار جفت گیری کرده و تا آخر عمر با جفت خود می مانند، در کره رسم است که بهترین دوست داماد دو مرغابی چوبی را به عنوان کادوی عروسی به داماد بدهد.
*در مصر نزدیکان عروس او را نیشگون می گیرند تا این نیشگون ها برایشان خوشی و شانس از سوی عروس و داماد به همراه آورد.
*در هند ازدواج نمادین با درخت، نوعی سنت نیکو و عبادت است.
*عروسی متوسط در آمریکا ۱۷۵ مهمان دارد.
*در فرقه یهودیت، در صورتی که جشن عروسی مربوط به آخرین دختر مجرد مادر عروس باشد، تاجی از برگ روی سر مادر عروس گذاشته و مهمانان دور او می رقصند
هزار سال هم که بگذرد و هزار صفحه هم که درباره این رابطه بنویسیم، مشکل حل نمیشود. جنگ عروس و مادرشوهری در بسیاری از حکایتها و افسانهها روایت شده و حتی برخی از روانشناسان هم میگویند رقابت دو زن بر سر تصاحب محبت یک مرد، حاصلی جز در گرفتن چنین جنگی ندارد اما با وجود همه اینها، به شما توصیه میکنیم قبل از روبهرو شدن با مادر همسرتان ذهنتان راحسابی شستوشو دهید و همه باورهای قدیمی را دور بریزید.
نگذارید کلیشهها در مورد رابطه شما تصمیم بگیرد و شانستان را امتحان کنید. شاید مادر همسرتان در کمترین زمان به یکی از ارزشمندترین آدمهای زندگیتان تبدیل شود.
باید
با او آشنا شوید
در همان روزهای اول زندگی مشترکتان با کمک همسرتان از خصوصیات اخلاقی مادرش، حساسیتهای او، نیازهایش و هر آنچه فکر میکنید در ارتباط میان شما میتواند کمک کننده باشد، باخبر شوید. حتی اگر پیشفرضهای تاریخ گذشته در مورد رابطه عروس و مادرشوهری را باور کنیم، نمیتوانیم این واقعیت را نادیده بگیریم که درست شناختن حریف، میتواند به شما در پیروز شدن کمک کند.
عروس و مادر شوهر, جنگ عروس و مادرشوهر, روبهرو شدن با مادر همسر, رفتارهای مادرشوهر, دعواهای عروس و مادرشوهری, مادر همسر, لقب مادرشوهر,ازدواج و ارتباطات با اقوام
نباید
مقایسه کنید
هیچوقت مادر خودتان را با مادرشوهرتان مقایسه نکنید. هزار سال هم که بگذرد و حتی اگر رابطه میان شما و او ایدهآل و صمیمانه باشد، باز هم او مادر شما نیست. از طرف دیگر، هر خانواده عادات و اقتضائات خود را دارد. اگر خانواده شما اهل حمایت مالی یا همدلی کردن هستند اما این رفتارها از مادرشوهرتان سر نمیزند به او خردهای نگیرید. نگاهی به سبک زندگی خانواده همسرتان بیندازید. شاید آنها محبتشان را به شیوهای متفاوت از خانواده شما ابراز میکنند.
باید
بپذیرید تازهوارد هستید
هیچوقت خود را با عروسهای دیگر خانواده مقایسه نکنید. احتمالا عروسهای قبلی خانواده رابطه صمیمانهتری با مادرشوهرتان دارند و به او نزدیکترند. طبیعی است! آنها سالهای بیشتری را در کنار هم زندگی کردهاند. گذشته از این، هیچ وقت خدماتی که مادرشوهرتان به عروسهای دیگر ارائه کرده را با کمکهایی که به شما کرده قیاس نکنید. تفاوت وضعیت اقتصادی خانواده در سالهای مختلف، تفاوت نگاه آدمها به موضوعات و بسیاری عوامل دیگر، میتواند در این مورد تاثیرگذار باشد. پس نگذارید حسادت و مقایسه کردن از همان روزهای اول رابطه شما را خراب کند.
باید
خط قرمزها را روشن کنید
حتی اگر اوایل ازدواجتان است، اجازه نزدیک شدن هیچکس به خط قرمزهایتان را ندهید. مهم نیست پای مادر خودتان در میان باشد یا مادرشوهرتان، شما باید محدودههایی که وارد شدن به آنها آزارتان میدهد را روشن کنید و به دیگران یاد دهید به آنها نزدیک نشوند. اگر سرزده مهمانی رفتن آزارتان میدهد یا اگر مراقبت بیش از حد مادرشوهرتان از مردی که همسر شماست کلافهتان میکند در یک گفتوگوی آرام و صمیمانه موضوع را با او در میان بگذارید. جبهه نگیرید اما اگر مادر همسرتان تحمل یک گفتوگوی منطقی را نداشت و از صراحتتان ناراحت شد، کوتاه نیایید. کافی است شما جوانب مهربانی و احترام را رعایت کنید؛ همین!
نباید
رو در رو بجنگید
مهم نیست که رفتار مادرشوهرتان با شما بد بوده یا با همسرتان. واقعیت این است که در این رابطه، شما باید در حاشیه حضور داشته باشید و همسرتان نقش جاده صاف کن را برعهده بگیرد. مسئول هر گونه سوءتفاهمی که میان شما و مادرشوهرتان ایجاد شود و رابطهتان را تهدید کند، همسر شماست که نتوانسته نقش میانجی را در این رابطه به خوبی بازی کند. اما گذشته از این واقعیت، شما هم باید مراقب رفتارهایتان باشید.
اگر اختلاف نظری دارید، خود را به طور مستقیم وارد جنگ با او نکنید و اجازه دهید همسرتان که مادرش را بهتر میشناسد با برعهده گرفتن نقش میانجی مشکل را حل کند. جنگیدن شما با مادرشوهر، هیچ فایدهای جز به لرزه درآوردن پایههای زندگی مشترکتان نخواهد داشت پس خود را کنار بکشید و کار را به اهلش بسپارید.
نباید
زیاده از حد صمیمی شوید
داستان مادر دوم را فراموش کنید. مادر همسر شما، مادر همسرتان است؛ همین! پس در درجه اول برای احترام گذاشتن به او تلاش کنید. علاقه قلبی و صمیمیت مسائلی نیستند که از همان ابتدای شکل گرفتن رابطه به وجودشان نیاز داشته باشید. پس اول بنای احترام را بسازید و بعد اگر دوست داشتید و در توان خود دیدید به فکر ساختن رابطه ای صمیمی و دوستانه باشید. اگر از همان روزهای اول بخواهید نقش دختر آنها را بر عهده بگیرید و با هم خانه یکی شوید، احتمال جرقه زدن رابطهتان زیاد خواهد بود. پس فاصله را حفظ کنید و اجازه دهید زمان در مورد رابطه شما تصمیم بگیرد.
باید
خودتان باشید
از همان روز اولی که به خانه آنها وارد میشوید، خودتان باشید. سبک پوششتان، جنس رفتارهایتان و عاداتتان را سانسور نکنید تا بعدها با نشان دادن خود واقعیتان آنها را شگفتزده نکنید. اگر از فرهنگ متفاوتی هستید، خود را مسئول شبیه شدن به خانواده همسرتان ندانید. درست است که برخی ریزهکاریهای معاشرتی و رفتاری را بهخاطر حفظ حریمها رعایت میکنید اما قرار نیست بعد از ازدواج همه گذشتهتان را کنار بگذارید و به فرد دیگری تبدیل شوید.
نباید
کلیشهای رفتار کنید
قصه جنگ عروس و مادرشوهر، یک قصه قدیمی است که مردم بسیاری از کشورها با آن درگیر هستند. اما نه قدمت و نه گستردگی این ماجرا، نباید باعث پیشداوری شما در مورد مادر همسرتان شود. در برخورد با این زن تازه زندگیتان کلیشهای رفتار نکنید و هنگام قضاوت در مورد رفتارهایش، لقب«مادرشوهر» را مدام در ذهنتان مرور نکنید. وقت دلخوری به خود بگویید اگر رفتار او را یکی از نزدیکان خود شما انجام میداد، چه احساسی پیدا میکردید و چه واکنشی نشان میدادید.
باید
اجازه دهید مادری کند
مادرشوهرتان پیشنهاد خریدن سبزیهایتان را میدهد یا اینکه دوست دارد گاهی برایتان غذا درست کند و بیاورد؟ اشکالی ندارد! هیچ کدام از این رفتارهای او به استقلال شما صدمهای نمیزند. نگذارید مادر همسرتان زندگی شما را اداره کند و باری که وظیفه شماست را به دوش بکشد اما اجازه دهید گاهی برایتان مادری کند و شما هم وانمود کنید که به او محتاجید و بخشهایی از زندگیتان بدون حضورش لنگ میماند.
نباید
با هم رقابت کنید
اگر میخواهید در مورد مالکیت همسرتان با این زن رقابت کنید، باید بگوییم آینده زندگی مشترکتان را به خطری جدی میاندازید. یادتان نرود شما و مادرشوهرتان هر دو، زنهای مهم زندگی همسرتان هستید و اگر قرار باشد با رقابت و جنگهای آزاردهنده به دنبال دزدیدن او باشید، به طور کامل از دستش میدهید. حتی اگر میانه خوبی با مادرشوهرتان ندارید، برای تخریب چهره او در نظر همسرتان تلاش نکنید. وارد کردن دعواهای عروس و مادرشوهری تنها انرژی زندگیتان را پایین میآورد و از شما در نگاه همسرتان زنی غرغرو میسازد که جز رقابتهای بیثمر زنانه به چیزی فکر نمیکند.
باید
آدابدان باشید
به نام صمیمیت و بیحواسی، مادرشوهرتان را در مناسبتهای مهم نادیده نگیرید. روز مادر، روز تولد یا مناسبتهای دیگری که برایش مهم است را با یک کادوی کوچک و چند شاخه گل جشن بگیرید. در مناسبتهای مهمی مثل شب یلدا یا لحظه سال تحویل اجازه ندهید تنها بماند و اگر قصد دارید مهمانی خانوادگی ترتیب دهید، او را هم به جمعتان دعوت کنید. قبلا هم گفتیم آنقدر با مادرشوهرتان رفت و آمد نکنید و در خانهاش ماندگار نشوید که مرزهای میانتان از بین برود اما در چنین روزها و لحظههای مهمی، هرگز نگذارید احساس کند فراموش شده است.
نباید
دنبال سوژه بگردید
با ذرهبین به جان همه حرفها و رفتارهای مادرشوهرتان نیفتید. اگر شما بخواهید ایرادی در رفتارهایش پیدا کنید یا اینکه از میان حرفهایش عبارتی آزاردهنده را کشف کنید، حتما موفق میشوید؛ نه به دلیل اینکه او مادرشوهرتان است و قصد جنگیدن با شما را دارد بلکه به این دلیل که آدمها آنقدر متفاوت هستند که از جملههای مشابه، معنای متفاوتی را استنباط کنند. اگر شما تا این اندازه ریزبین و حساس باشید، بدون شک از میان حرفهای مادر خودتان و حتی همسرتان هم به اندازه کافی موضوع ناراحت کننده پیدا خواهید کرد.
اقتصاد مقاومتی به معنای اقتصاد خودکفا، مولد، مستقل و شکوفایی که در برابر همه فشارها بتواند مقاومت کند و ستون های جامعه را به استواری محافظت نماید. بنابراین، از مهمترین مولفه ها و شاخصه های اقتصاد مقاومتی باید از خودباوری و اعتماد جامعه دانست؛ زیرا تا زمانی که جامعه از نظر فکری و فرهنگی به این مرحله از رشد و بالندگی نرسد که ما می توانیم، هرگز نمی تواند چنین اقتصادی را شکل بخشد.
مهندسی فرهنگ اقتصاد مقاومتی به معنای مدیریت افکارسازی جامعه به گونه ای است که بتواند نسبت تعادلی و تکاملی را میان عوامل و متغیرهای تشکیل دهنده اقتصاد مقاومتی شکل دهد. در این جا برخلاف مهندسی فرهنگی، خود فرهنگ به عنوان یک موضوع قابل مدیریت در دستور کار قرار می گیرد تا چنین رویکرد فرهنگی در جامعه برای رسیدن به هدفی چون اقتصاد مقاومتی پدید آید.
نویسنده در این مطلب با مراجعه به آموزه های وحیانی اسلام بر آن است تا نقش مهندسی فرهنگ را در تحقق اقتصاد مقاومتی بیان کند و راهکارهایی جهت مدیریت فرهنگی بیان ارائه دهد.
اقتصاد مقاومتی نیاز دیروز و امروز جامعه اسلامی
اقتصاد در آموزه های وحیانی اسلام به عنوان زیربنا یا رو بنا مطرح نیست؛ زیرا انسان در جهان مادی دنیوی، دارای نیازهای متضاد و متقابل دوگانه ای است که نمی توان هیچ یک را کم اهمیت تر از آن دیگری دانست. انسان ترکیبی از روان و تن است؛ هر چند که روان پیش ازورود در کالبد تن همان جان و روح مجرد از هرگونه ماده است؛ ولی قرار گرفتن روح در جسم موجب می شود تا روان و نفسی شکل گیرد که خصوصیات برزخی دارد و میان مجرد و ماده است. این گونه است که روان آدمی همان گونه که به حوزه مجرد گرایش دارد به حوزه مادیات نیز گرایش دارد. این گرایش دو سویه است که آدمی را در میان دو قطب متقابل مادی و مجرد قرار می دهد. از نظر آموزه های اسلامی، انسان به عنوان یک مرکب از روح و جسم لازم است تا به هر دو نیازهای معنوی و مادی خود پاسخ دهد و هرگونه نادیده گرفتن و عدم پاسخ گویی به این نیازها موجب می شود تا انسان مسیر شدن کمالی و تعالی خود را نتواند بپیماید. قرار گرفتن روح و جان در تن و ماده موجب شده تا نیازهای مادی نخستین دغدغه آدمی شود. از این روست که انسان به عنوان یک حیوان غذایی از آب و نان می خواهد.
همچنین اسلام به گرایش فطری و غریزی بشر به اجتماع توجه دارد؛ زیرا به دلایل چندی نمی تواند به تنهایی زندگی کند؛ زیرا نیازهای عاطفی و احساسی انسان از یک سو و نیازهای جسمی و جنسی از سوی دیگر او را به سوی دیگری می کشاند تا اجتماعی را شکل بخشد.
برخی بر این باورند که گرایش طبیعی انسان به جامعه و اجتماع برای استخدام و پاسخ گویی به نیازهای خودش است؛ هر چند که این تنها دلیل برای جامعه گرایی بشر نیست، ولی نمی توان آن را نادیده گرفت. این جاست که می توان مساله اقتصاد را به عنوان یک مولفه اصلی در تحقق اجتماع مدنظر قرار داد؛ زیرا انسان ها برای این اجتماع را شکل می دهند تا بتوانند از طریق آن به نخستین و ابتدایی ترین نیاز طبیعی خود در دنیا یعنی اقتصاد پاسخ دهند. از این روست که از نظر آموزه های قرآنی در تبیین و توصیف جامعه، اقتصاد به عنوان قوام و ستون برپادارنده اجتماع انسانی معرفی شده است.(نساء، آیه ۵)
از آن جایی که هدف از امت سازی از سوی خداوند و پیامبر(ص) ارایه یک سبک زندگی الگو و برتر است تا همه نیازهای معنوی و مادی بشر در آن جامعه پاسخ داده شود. (بقره، آیه ۱۴۳ و آیات دیگر) جامعه اسلامی، جامعه ای است که به نیازهای اقتصادی افراد به درستی پاسخ داده می شود.
اما همان اندازه که اقتصاد مایه قوام جامعه است، چشم اسفندیار و پاشنه آشیل جامعه نیز است. به این معنا که جامعه از سوی این بخش همواره در معرض خطر انقراض و نابودی است؛ زیرا اگر جامعه ای نتواند به این هدف اصلی اجتماع پاسخ دهد، از درون دچار فروپاشی می شود. دشمنان هر جامعه بر آن هستند تا با ضربه زدن به اقتصاد، ستون فقرات جامعه را بشکنند و آن را متلاشی و نابود سازند.
اقتصاد مقاومتی به جامعه اسلامی کمک می کند تا ضمن تامین یکی از مهم ترین مولفه های جامعه یعنی آسایش و اقتصاد، اجازه ندهد تا دشمن از این چشم اسفندیار و نقطه ضعف جامعه استفاده کرده و با تیرهای زهرآگین تحریم و فشار، جامعه را فلج کند؛ زیرا اقتصاد مقاومتی جامعه را چنان مصون می دارد که این نقطه ضعف به یک نقطه تحرک و پرش برای جامعه مطرح شده و جامعه اسلامی را به عنوان یک الگوی برتر به جهانیان معرفی نماید؛ زیرا توده های مردمی که جز دنیا هدفی ندارند، به این نتیجه و باور می رسند که اگر دنیا بخواهند سبک زندگی اسلامی را در پیش گیرند. اقتصاد مقاومتی به معنای اقتصادی که بر منابع انسانی و مالی و مادی داخلی جامعه تکیه کرده است و با عناصری از خلاقیت، باور و اعتماد، همه نیازهای خود را تولید و تامین می کند و مستقل و خودکفا از دیگران به راه رشد و شکوفایی خود ادامه می دهد، این امکان را به جامعه اسلامی می دهد تا همه فشارهای سلطه گران و مستکبران را تحمل کرده و آنها را پس زند.
لزوم مهندسی فرهنگ اقتصاد مقاومتی
البته دست یابی به اقتصاد مقاومتی نیازمند بسترسازی و ایجاد شرایط و زمینه هایی است که اگر تحقق نیابد نمی توان امید داشت که اقتصاد مقاومتی در جامعه شکل گیرد. از مهم ترین عواملی که اقتصاد مقاومتی بر بنیاد آن شکل می گیرد، بینش و نگرشی است که به عنوان موتور محرکه فعالیت های انسانی مطرح است.
اصولا فلسفه زندگی که انسان براساس شناخت و معرفت نسبت به خود و هستی پیدا می کند، سبک زندگی او را تحت تاثیر قرار می دهد. همان گونه که بینش مادی موجب می شود تا انسان ها همه ظرفیت خود را به جنبه های مادی اختصاص دهند و اصولا به چیزی به نام آخرت باور نداشته و کاری برای آن بخش انجام ندهد.
بینش ها، نگرش ها و باورهای انسانی است که سبک زندگی و نیز جهت و حتی میزان تحرکات بشر را تعیین می کند. بنابراین، دست یابی به اقتصاد مقاومتی متکی به باور وجود توانایی در خود در برابر تحرکات دشمن سلطه گر است. اگر کسی باور نداشته باشد که می تواند بر سرپای خود بایستد و در همه جنبه ها به نیازهای خود پاسخ دهد و یا جامعه ای که چنین باوری را ندارد نمی تواند تحرکاتی برای خودکفایی و استقلال اقتصادی داشته باشد. هم چنین اگر جامعه ای باور نداشته باشد که دشمنانی سلطه گر بر آن هستند تاجامعه را نابود سازند و بر آن سلطه یابند، هرگز اقتصاد مقاومتی برای رهایی از فشارهای دشمنان شکل نخواهد گرفت. برخی بر این باورند که اصولا نمی توانیم یا این که تصور دشمن، توهمی بیش نیست و همواره بر طبل نمی توانیم و تو هم دشمن می کوبند تا جامعه به نوعی باور منفی از جهت توانایی و بی خیالی از نظر دشمن برسد.
بنابراین، می بایست جامعه به این باور برسد که می تواند و دشمنی دارد که می کوشد تا این توان را از وی سلب کند و او را وابسته به خود سازد و استقلال او را مخدوش سازد. در این صورت است که اقتصاد مقاومتی شکل می گیرد.
به سخن دیگر، دست کم دو عنصر فکری و فرهنگی در تحقق اقتصاد مقاومتی نقش اساسی را دارد که عبارت از خودباوری و فشارهای دشمنان است.
از همین جا می توان دریافت که بر مسئولان جامعه و اولیای امور است که مهندسی فرهنگ اقتصاد مقاومتی را در دستور قرار دهند؛ زیرا می بایست فرهنگ را در جامعه ایجاد و نهادینه سازند که رفتارهای اقتصادی آنان را به شکل خاصی تحت تأثیر مستقیم خود قرار دهد. جامعه می بایست در بینش و نگرش به این باور برسد که توانایی آن را دارد که همه نیازهای اقتصادی خود را پاسخگو باشد و هرگونه فشار دشمنان را نیز دفع کند. مهندسی د راین جا به معنای برقراری نسبت تعادلی و تکاملی میان عوامل و یا متغیرهای تشکیل دهنده یک مجموعه فکری و مادی است تا اقتصاد مقاومتی را تحقق بخشد و آن هدف را در دسترس جامعه قرار دهد.
از آنجایی که فرهنگ پدیده ای است که در یک جامعه شکل می گیرد و در یک فرآیندی تغییر می یابد، پس قابل مدیریت است. به سخن دیگر، فرهنگ هر چند مجموعه ای از اندیشه ها، اخلاقیات، آداب و سنت هاست که رفتار مردم را تحت تأثیر مستقیم قرار می دهد، ولی باید توجه داشت که فرهنگ به سبب تغییرپذیری، مدیریت پذیر است. از این روست که در آیات قرآنی از تغییرات فرهنگی در انسان و جامعه سخن به میان آمده است. خداوند در آیه ۱۱سوره رعد تغییرات فرهنگی در جامعه را منوط به تغییرات فکری و فرهنگی در افراد جامعه می داند. این آیه به صراحت از امکان تغییر بلکه مدیریت پذیری فرهنگی سخن می گوید. بنابراین، می توان با ایجاد تغییر در افراد جامعه، زمینه تغییرات کلان اجتماعی را فراهم آورد. جامعه ای که بر این باور است که نمی تواند با تبیین توانایی و استعدادهای افراد می توان او را به این خودباوری توانستن رساند.
در مهندسی فرهنگ، تلاش بر آن است تا لایه ها، انواع و ارکان فرهنگ شناخته شود و نوع تعامل آن ها را در هر وضعیت به دست آورد و آن را به سمت تعالی اندیشه ها و اخلاقیات و رفتار مورد پذیرش هدایت کرد. بنابراین، در این جا نیز می بایست همه این موارد ملاحظه شود تا جامعه فرهنگ توانستن و خواستن را در خود و رفتارهایش به نمایش گذارد و ترس و خطر دایمی دشمنان و توانایی مقابله با آنان را بپذیرد.
این نوع مهندسی غیر از مهندسی فرهنگی است که ارتباط با مهندسی کل جامعه براساس رویکردهای فرهنگی دارد، زیرا در مهندسی فرهنگی تلاش بر آن است تا همه حوزه ها و ابعاد مختلف یک جامعه از سیاست، اقتصاد، ورزش، هنر، امور نظامی و انتظامی، آموزشی و پرورشی و مانند آن در چارچوب فرهنگی خاص هدایت و مدیریت شود.
در مهندسی فرهنگ اقتصادی، هدف آن است که فرهنگی که اقتصاد مبتنی بر آن شکل گرفته است را مدیریت و تغییر دهیم تا چنان در جامعه شکل گیرد که مبتنی بر اهداف اصلی تصمیم سازان و تصمیم گیران کلان جامعه است. به عنوان نمونه در فرهنگ اسلامی، زکات از سود رفتارهای اقتصادی به عنوان یک عامل رشد و نمو اقتصادی معرفی شده است در حالی که به ظاهر زکات از دست دادن بخشی از سود و سرمایه آینده است. مهندسی فرهنگ اقتصاد اسلامی به این معناست که این فکر که زکات از دست دادن نیست بلکه افزایش و نمو و زیاده در مال است، پذیرفته و به عنوان باور درآید تا در رفتارهای اقتصادی جامعه خودش را نشان دهد و شخص به قصد افزایش ثروت و سرمایه به زکات اقدام کند.
در حوزه مهندسی فرهنگ اقتصاد مقاومتی نیز می بایست دو اصل اساسی توانستن و سلطه مستکبران و دشمنان پذیرفته شود تا اقتصاد مقاومتی شکل گیرد. اگر جامعه به این باور نرسد که می تواند در حوزه اقتصادی مثلا به استقلال و خودکفایی برسد یا این که وجود دشمنان و سلطه گران مستکبر و متجاوز را تو هم بشمارد، هرگز اقتصاد مقاومتی شکل نخواهد گرفت.
با توجه به این که جامعه اسلامی در عصر معاصر هنوز به این باورها نرسیده است لازم است تا مهندسی فرهنگ اقتصاد مقاومتی شکل گیرد و از سوی مسئولان این معنا مدیریت شود تا با تغییر در باورها، تغییرات مثبت و متناسب با اهداف اقتصاد مقاومتی تحقق یابد. بنابراین، لازم است تا با سیاست گزاری و برنامه ریزی های مشخص این راهبرد اقتصاد مقاومتی در جامعه اسلامی به عنوان یک فرهنگ درآید. این جاست که مثلا غرقه سازی از طریق بسیج تمامی امکانات تبلیغی و رسانه ای برای افکارسازی ضروری می شود، زیرا می بایست جامعه به این باور برسد که می تواند و فشارهای دشمن را می بایست بشناسد و از سر راه بردارد.
از نظر فرهنگ اقتصادی جامعه می بایست به این باور برسد که تولید و عدالت اقتصادی یک ماموریت و وظیفه الهی است (هود، آیه ۶۱) و به عنوان یک ارزش آن را در رفتارهای اجتماعی خود به کار گیرد و به عناوین چون زهد، تنبلی نورزد و از تولید و فعالیت های مولد اقتصادی باز نماند.
مهندسی فرهنگ اقتصاد مقاومتی می بایست در فرهنگ عمومی جامعه چنان حساسیت ایجاد کند که همه مردم نیاز به اقتصاد مقاومتی را درک و باور کنند و برای تحقق آن بکوشند. هم چنین در فرهنگ تخصصی، فعالان عرصه اقتصاد را به فعالیت در این چارچوب هدایت و مدیریت نماید.
از آنجایی که مهندسی فرهنگ اقتصاد مقاومتی مانند هر حوزه دیگر، نیازمند تولید دانش و ادبیات متناسب با آن می باشد می باید درحوزه مدیریت پژوهش اقتصادی نیز وارد شد. و ادبیات جدیدی مبتنی بر اقتصاد مقاومتی تولید و درجامعه رایج کرد و آن گاه در مدیریت آموزش آن ادبیات و فرهنگ تولید شده را در اذهان قرار داد تا افراد جامعه با این رویکرد جدید انس گیرند.
البته ترویج فرهنگ اقتصاد مقاومتی بخشی از مهندسی آن است. به این معنا که فراتر از آموزش می بایست به دنبال ایجاد الگوهای عملی برای فرهنگی اندیشیدن و فرهنگی رفتار نمودن جامعه درحوزه عملکردهای اقتصاد مقاومتی باشیم. در همین راستا می بایست همه رسانه ها و مراکز دولتی و خصوصی و نیمه دولتی و عمومی به کار گرفته شود تا فرهنگ اقتصاد مقاومتی در همه جا به عنوان یک دغدغه اصلی جامعه مطرح و به عنوان یک ارزش اساسی جامعه ترویج شود.
با آنچه گذشت دانسته شد که همه حوزه های زندگی بشر تحت تاثیر یکدیگر عمل می کنند؛ به این معنا که بینش ها در رفتارها و رفتارها در بینش ها تاثیرگذار هستند. از این روست که اگر ما برای جامعه انسانی سه وجه سیاست، اقتصاد و فرهنگ قایل شویم، هر سه حوزه درهر اقدام مثبت و منفی تحت تاثیر مستقیم یک دیگر قرار می گیرند. اصلاح و افساد هر یک از این سه حوزه بی درنگ یا در یک فرآیندی ابعاد دیگر جامعه را تحت تاثیر قرارمی دهد. از این رو همواره میان حوزه های گوناگون داد وستد مطرح است. پس نمی توان برای یک حوزه بی توجه به تاثیرات یا تاثرات حوزه های دیگر برنامه ریزی کرد. این بدان معنا خواهد بود که در مهندسی فرهنگ اقتصاد مقاومتی می بایست حوزه دیگر چون سیاست نیز مدنظر قرار گیرد. این جاست که به نقش کلیدی مثلا سیاست مداران و کارگزاران نظام سیاسی برای دست یابی به اقتصاد مقاومتی می بایست توجه داشت. مشکلات فرهنگی می تواند متاثر از اقتصاد یا سیاست باشد یا مشکلات سیاسی جامعه تحت تاثیر مشکلات اقتصادی یا فرهنگی جامعه قرار گیرد. بنابراین درمهندسی می بایست همواره از توسعه نامتوازن جلوگیری کرد واگر کاری انجام می شود دست کم درسه بعد اقتصادی و سیاسی و فرهنگی جامعه به شکل متعادل و متوازن انجام گیرد. از این روست که گاه سخن از مهندسی جامع مطرح می شود تا از هرگونه رشد کاریکتاتوری و نامتوازن جلوگیری کرد و عدالت را در میان سه گانه ها رعایت نمود.
دشمن از آنجایی که از تبدیل شدن ایران اسلامی به یک قدرت منطقه ای و جهانی و الگوبرداری از آن درسرتا سر جهان هراسان است؛ چرا که سلطه استبدادی و بی چون و چرای او در معرض خطر قرار می دهد، اجازه نمی دهد تا گفتمان نظام اسلامی به شکل یک جامعه و دولت شکل گیرد و در عرصه بین المللی خودنمایی کند. از این روست که با سبک زندگی براساس اسلام ناب محمدی به شدت مبارزه می کند.
مهندسی فرهنگ اقتصاد مقاومتی، مدیریت فرهنگ سازی
چنان که گفته شد، مهندسی فرهنگی نوعی مدیریت فرهنگ سازی است تا الگوهای فرهنگی و رفتار جامعه درجهت اهداف متعالی جامعه مدیریت و ساماندهی شود. شکی نیست که آغاز چنین تحولی درجامعه باید از سوی مدیران و کارگزاران ارشد نظام در همه سازمان ها و نهادهای وابسته به نظام آغاز گردد؛ چرا که مردم بر دین رهبران و آیین ملوک خویش هستند (الناس علی دین ملوکهم). تغییرات رفتاری در جامعه نیز می بایست همراه با تعمیق شناخت و اصلاح زیربنایی در نظام جزیی درون سازمانی انجام پذیرد.
مهندسی فرهنگ اقتصادی درکنار مهندسی فرهنگی به معنای احیای نوع متفاوتی از مدیریت جامع اقتصادی نظام کشور است که بر اساس آن اهداف جامعه از حاشیه به متن آورده می شود و در انتخاب هر راهبرد، خط مشی، طرح برنامه مدنظر قرار می گیرد.
امام خامنه ای با توجه به نیازهای جامعه اسلامی، مهندسی فرهنگ را در دستور کار خود قرارداده اند.
ایشان به عنوان یک نخبه و روشنفکر اسلامی در مقام مدیریت فرهنگ، با تولید مفاهیم و اصطلاحات جدید بر آن است تا فرهنگ جامعه را به درستی بازسازی و اصلاح نماید وبراساس اسلام ناب محمدی به معاصرت بکشاند. ایشان با ایجاد اصطلاح و مفهوم اقتصاد مقاومتی بر آن شد تا نیازهای راهبردی جامعه را شناسایی و به جامعه معرفی کند و ایشان را در این جهت مدیریت نماید.
البته از آن جایی که فرهنگ را همگان می سازند گام اصلی را می بایست درگام نخست مدیران ارشد نظام و سپس از طریق رسانه ها همه بخش ها و سطوح جامعه بردارد تا اقتصاد مقاومتی شکل گیرد.
بنابر این، برای دست یابی به اقتصاد مقاومتی نخست می بایست مدیریت فرهنگ سازی به جهت تغییرات متناسب و لازم از طریق مهندسی فرهنگ اقتصادی انجام گیرد تا جامعه درمسیری قرار گیرد که به دو اصل توانستن و مقاومت در برابر فشار برسد و شکل جدیدی از اقتصاد و تولید را سامان دهد که ضمن برآورده کردن همه نیازهای اساسی جامعه، در برابر هرگونه فشار سلطه گران و مستکبران مقاومت کند و از استقلال و خودکفایی بهره مند شود و به مسیر رشد و شکوفایی خود ادامه دهد.
اکثر مردم شنیده اند که ازقدیم گفته اند : زیبایی برابر با درد است.
همه ی مردم جهان در حال تلاش هستند تا بیشتر لحظات را در طول روز زیبا باشند به دلیل اینکه این واقعیت است که انسان ها به سمت زیبایی ها کشیده می شوند و این در مورد هر چیز زیبایی صدق می کند از جمله انسان زیبا.
برای زیبا کردن خود راه های گوناگونی وجود دارد اما این بدان معنا نیست که آدمی هر کاری را با اعضای بدن خود بکند تا بتواند به آنها زیبایی دهد و یا اینکه برای بدست آوردن زیبایی به بدن خود آسیب برساند.
با نگاه کردن به یک فرد حتی از راه دور به راحتی درباره ی زیبایی و زشتی او نظر می دهیم ولی اگر درستش را بخواهید بدانید این است که همان طور که از راه دورنمی توان ذهن دیگران را خواند به همین صورت هم نمی توان زیبایی آنها را به راحتی تشخیص داد.
تعیین کردن یک فرهنگ خاص به عنوان زیبایی می تواند کاملا در میان اقوام مختلف متفاوت باشد با این حال ، این شیوه های فرهنگی فوق العاده برای زیبایی ، در سراسر تاریخ و جغرافیا پایدار و استوار هستند. بیایید به برخی از شیوه های زیبایی از گذشته تا به حال نگاهی بیاندازیم که با وجود نقص عضو بدن باز هم به نام زیبایی ایده آل مرسوم شده اند.
1 . مدل پاها
در فرهنگ چین مدل پاهای زنان و طرز راه رفتن آنها طوری مرسوم شده که انگار پاهای آنها به هم چسبیده است و به هم متصل است. به راحتی باید بیشتر از چند دقیقه در زمان در یک حالت خاصی جلوی همسر خود بایستند که این رسومات در قرن 10 بود که آغاز شد و هنوز هم تا قرن 20 برای زنانی که شوهران آنها از این مدل پاها لذت می برند ادامه داشته است.
قبل از رسیدن دختر به سن 14 سالگی و تا قبل از آنکه مدل پاهای او شکل بگیرد او را مجبور می کنند تا بعضی از استخوان های پای او را بشکنند تا پس از جوش خوردن دوباره پاهای او به همان شکلی که در آداب و رسومات آنها زیبایی است دربیاید ,یعنی همان مدل قوسی شکل متصل به هم.
اندازه ی پاها در اندازه ی بسیار کوچک همان انداره ی ایده آل است .اما این روش و این ایده ها باعث ایجاد مشکلات و مریضی های عفونی زیادی در زنان می شود.ناخن های پا باید آنچنان از ته گرفته شود که اصلا ناخنی معلوم نباشد .حتی در این مورد برای قطع و جلوگیری از رشد ناخن پا جراحی هایی را روی ناخن های آنها انجام می دهند.اما تمامی این روش ها ناهنجاری های زیادی را در پی دارد.
2 .مدل گردن
داشتن گردنی بلند و زیبا در بسیاری از فرهنگ ها به عنوان نمونه ای از زیبایی مرسوم شده است. بلندترین گردن طبیعی به طور کلی در میان زنان روسی وجود دارد چرا که حرفه ای ترین زنان در ورزش باله هستند .
برای داشتن این مدل گردن در هر فرهنگ و آداب و رسومی باید شروع به یادگیری رقص باله کرد که در نهایت با انجام این ورزش به اندازه کافی می توانید گردن خود را به طور طبیعی بلند و کشیده کنید که این کار نیاز به نگه داشتن گردن برای مدتی طولانی در یک موقعیت بیش از پیش کشیده میباشد.
با این حال ، دربرخی از فرهنگها در آسیا و آفریقا این مدل گردن ها با آویزان کردن چندین حلقه ی برنجی سنگین به گردن زنان حاصل می شود . که از همان سنین کودکی و خردسالی این کار آغاز
می شود و هرچه سن زنان بالاتر می رود به این مدل گردن ها نزدیک ترمی شوند.به همین خاطر زنان مسن تر گردن های دراز و کشیده تری دارند.
هرچند تبعیت از این روش در داشتن این مدل زیبایی بیشتر شبیه توهم است چرا که فشاری که برروی گردن به دلیل قرار گرفتن این حلقه ها ی سنگین وارد می شود باعث آسیب رساندن به دنده ها و مهره های مربوط به گردن می شود.در نهایت برای داشتن این مدل گردن ها می توان بدون آویزان کردن تعداد زیاد و سنگینی از این حلقه های برنجی تنها با نگه داشتن متداوم عضلات گردن به صورت کشیده و دراز این فرم گردن ها را بدست آورد.
3 . سوراخ کردن لب
یکی دیگر از زیبایی ها بر روی لب است که کاری بسیار دردناک را روی آن انجام میدهند و آن سوراخ کردن لب ها برای آویزان کردن زیورآلات و ایجاد زیبایی بیشتر می باشد.گوشه ای از لب را سوراخ کرده و زیورآلات ریز و زیبایی را به آن آویزان می کنند.این فرایند برای اولین بار در جنوب آمریکا و آفریقا و در مورد زنانی که اطراف رودخانه ی آمازون بودند انجام گرفت.
از آنجا که پوست انسان ، به خصوص پوست یک فرد جوان ، انعطاف پذیری ذاتی و طبیعی دارد این عمل باید به دقت و خیلی آرام انجام گیرد. با این حال، وزن زیور آلات بزرگ می تواند زیاد باشد حتی اگر آنها را از نوع سبک وزن مثلا از جنس چوب ساخته باشند.
یک فرد جوان (معمولا این در مورد زنان آفریقایی که با مردان آمازونی پیوند بسته اند انجام می گیرد) به طور کلی فقط این زیور آلات را در طول مراسم و مناسبت های خاص استفاده می کند و کمتر در طول روزهای عادی از آن استفاده می کند .ولی بعضی از مردان از آنها می خواهند که همیشه این گونه باشند.در هر صورت کشش و فشاری که روی لب وارد می شود حتما صدمات جبران ناپذیری را در پی خواهد داشت.
4 .باریک بودن کمر
داشتن دور کمری باریک یکی از زیبایی هایی است که برای زنان میتوان در نظر گرفت .دور کمر به نقطه ای از بدن گفته می شود که در بین نیم تنه و باسن قرار گرفته است. برای کاهش اندازه دور کمر طبیعی یک زن استفاده از انواع گن ها از اواخر قرن 19 و اوایل قرن 20 پیشنهاد شد.
برای ایجاد این تغییرات بر روی بدن باید استفاده از این کمربندها به صورتی مداوم باشد و مهم تر از همه آنکه باید کاملا تنگ طوری که به این قسمت از بدن فشار زیادی را وارد کند.فشار روی دنده ها و مشکلات تنفسی از شایع ترین مشکلات در این روش می باشد. همچنین، سقط جنین و مرگ و میر در آن بسیار رایج است.برای زایمان و هم چنین برای معده مشکلات زیادی راایجاد کرده است.
5 .تغییر در فرم کاسه ی سر
اصلاح ساختار فیزیکی جمجمه و کاسه ی سر انسان کاملا در جهان باستان مرسوم بوده است.در حالی که به ندرت در دوران مدرن ، مصریان باستان ،مردم بومی استرالیا ، مردم بومی آمریکای شمالی ، هون ، مایا، و برخی از قبایل ژرمنی مشاهده شده است .
با این حال ایجاد تغییرات در فرم کاسه ی سر یکی از فرهنگ های زیبایی به حساب می آید. مردم بومی آمریکای شمالی تمایل به شکل جمجمه پهن دارند. مصریان و مایا جمجمه دراز و به سمت عقب را ترجیح می دهند.
معمولا یک ماه بعد از تولد جمجمه ی نوزاد قابل انعطاف خواهد بود و در شش ماهگی محکم می شود. عمل شکل دادن به یک جمجمه در هر تاریخی و با توجه به فرهنگ آن در همان دوران کودکی توسط والدین صورت می گیرد.اما در این روش هم مانند روش های دیگر خطراتی را در پی خواهد داشت و ممکن است بر روی ضریب هوشیاری افراد تاثیر بدی بگذارد. با این حال این هم یکی دیگر از فرهنگ های داشتن زیبایی به شمار می آید.
قنات چیست؟
ابداع وتاریخچه قنات
در عصر حجر بشر برای تامین سلاح به جمع آوری سنگ هایی نظیر سیلیکس وچخماق از بستر رودخانه ها می پرداخت. با ظهور عصر نو سنگی و رواج کشاورزی و دامداری تقاضا برای سنگ های مزبور افزایش یافت. به این ترتیب بشر اولیه برای تامین نیازش به جستجو در عمق زمین و کشف معادن پرداخت.
ب
ا گذشت زمان و افزایش جمعیت، بشر به اهمیت تقسیم کار پی برد و به این ترتیب اولین معدنچیان پا به عرصهی ظهور گذاشتند. با گسترش معادن به تدریج تکنیکهای معدنچیان تکامل یافت و آنها ضمن کشف و استخراج معادن به ابداع روشهای اندازه گیری توپوگرافی زیرزمینی پرداختند.هانری گوبلو در کتاب خود موسوم به ( قنات فنی برای دسترسی به آب) در مورد تاریخچه ابداع قنات در دنیا و مکان شکل گیری و تکامل این فن، عنوان می کند:
در اروپا برای اولین بار در کشورهای آلمان وبلژیک از قنات وکانالهای زیر زمینی برای استخراج اب اضافی معادن استفاده شد و به این منظور حدود 50000 کیلو متر کانال زیر زمینی حفر شده است. البته سالها پیش و قبل از اروپاییان، در عصر اگوست از این شیوه در رم غربی استفاده می شده است و اروپاییان این فن را دوران رنسانس و قرون وسطی آموختند. در ادامه به نقل از (F. KLEMAN) می گوید:
ریشه حفر قنات به قرنها قبل از عصر اگوست باز میگردد یعنی در اواخر هزاره ی سوم و اوایل هزاره ی دوم قبل از میلاد مسیح. یعنی زمانی که ایرانیان برای استخراج معادن مس واقع در کوهپایه های دامنه های زاگرس، با مشکل آبهای اضافی در معادن مواجه بودند
،
ایرانیان با حفر دهلیز های زیر زمینی آبهای مزاحم در معادن را خارج می کردند و بعدها مهاجرانی از ایران این تکنیک را به رم غربی بردند. سپس با گذشت زمانی در حدود 35 قرناروپا این فن را از ایران آموخت.
بعد ها با افزایش جمعیت و مهاجرت مهاجران اروپایی و هندی به ایران، اقوام مهاجر در اواخر هزاره ی دوم قبل میلاد مسیح مجبور به استفاده از فاضلاب ناشی از معادن به منظور کشاورزی شدند. به این ترتیب ایرانیان نخستین، اولین کسانی بودند که به منظور کشاورزی و استفاده از آب قنوات در کوهپایه ها سکنی گزیدند.
با گذشت زمان و رواج کشاورزی به تدریج کشاورزان با معدنچیان ارتباطی صلح آمیز بر قرار کردند و از آنها خواستند تا برایشان قناتهای بیشتری حفر کنند. به این ترتیب معدنچیان تغییر شغل داده و به معدنچیان آب تبدیل شدند. سر انجام در این زمان قنات به معنای امروزی پا به عرصه ی وجود نهاد و بشر با در هم شکستن حصار سفرهای آبهای زیر زمینی به نبرد با کویر به منظور فتح و نابودی آن پرداخت. و به این ترتیب قنات به صورت جسته و گریخته در نقاط معدودی از فلات ایران ایجاد شد و در حدود 5 قرن به همین منوال گذشت. مرحله اساسی توسعه قنات در ایران پس از مهاجرت اقوام پارس و ماد به فلات ایران صورت گرفت. با روی کار آمدن هخامنشیان (در قرن 6 تا4 قبل از میلاد) مناطق مسکونی فلات ایران که به صورت پراکنده و محدود به نقاطی واقع در حاشیه ی چشمه ها و رود خانه ها بودند، به سرعت گسترش یافتند.
هخامنشیان به یاری قنات به ایجاد شهر های با شکوهی چون اکتابان(همدان)، پاسارگاد، تخت جمشید و راگس یا راجس (ری) پرداختند. قدرت مرکزی در امپراتوری هخامنشی توسعه ی قنوات و رواج کشاورزی را مهمترین برنامه خود قرار داد و با اعطای حق بهره برداری از زمین های بایر بدون پرداخت هیچگونه وجهی، برای حداقل 5 نسل به کسانی که در این زمین ها قنات می ساختند، مردم را تشویق به حفر قنات و کشاورزی می نمود. به این ترتیب قنات ها زیر بنای تکنیکی (وسیله ای برای بدست آوردن آب)، اقتصادی(توسعه ی کشاورزی)، جمعیتی (افزایش کشاورزی و آبادانی و جذب و اسکان جمعییت) در امپراتوری هخامنشی بودند و موجب دوام و توسعه این امپراتوری بزرگ شدند.
پس انقراض هخامنشیان توسط اسکندریان توسعه قنات در دوران حکومت اسکندریان به شدت دچار افول شد. اسکندریان از اقوام پارت بودند و پارت ها کوچ نشین بودند، به همین علت هیچ گونه آشنایی با کشاورزی نداشتند. به همین علت به اهمیت قنات پی نبردند و در دوره ی حکومتی آنها (ربع آخر قرن 4 ق م تا ربع اول قرن 2. م ) علاوه بر آنکه هیچگونه قناتی حفر نشد، بسیاری از قنات های ایران تخریب شده و از بین رفتند و ایران دوباره به سرزمینی خشک تبدیل شد.
با روی کار آمدن ساسانیان (ربع دوم قرن 3تا اواسط قرن 8 بعد از میلاد مسیح ) و از سرگیری زندگی یکجا نشینی دوباره قنات مورد توجه قرار گرفت و دوباره قنات مبنای توسعه شهرهای ساسانی قرار گرفت و تا حدودی خسارات ناشی از حکومت اسکندریان جبران گشت اما در این دوره قنات نتوانست همچون دوران هخامنشیان توسعه یابد و آثار کم توجهی اسکندریان در عدم رشد قنات نمایان بود.
بعد از سقوط ساسانیان (اوسط قرن 7 تا پایان قرن 18 بعد از میلاد) و ورود اسلام به ایران تغیرات سیاسی، اجتماعی و زبانی عمیقی در ایران به وجود آمد. اما به نظر می رسد بعضی عناصر ساختاری، اقتصادی پایه از ظهور تازه رسیده ها صدمه چندانی ندیده اند و این در مورد قنات ها نیز مصداق دارد. در آن دوران فقهای عباسی اعلام کردند، کسانی که زمین های موات را آباد کنند از پرداخت مالیات معاف اند.
در قرن نهم میلادی اولین کتاب در مورد قنات تدوین شد که نام آن القانی بود. مردم با استفاده از این کتاب تا قرن یازدهم میلادی قنوات زیادی حفر کردند که این دوران مصادف بوده است با دوران حکومت سامانیان که بیانگر اهمیت قنات و کشاورزی در آن دوران است. کتاب القانی بیش از هر چیز یک رساله حقوقی بود. و اصولا به مبانی تکنیکی قنات کمتر توجه داشت. در قرن یازدهم میلادی (سال 1010 میلادی )مهمترین و کاملترین کتاب در مورد قنات و مسایل تکنیکی آن توسط ابوبکر محمد بن حسن الکرجی با عنوان رساله آبهای زیر زمینی کرجی نوشته شد. اما از آنجاکه این کتاب به زبان عربی (زبان علمی اسلامی) نوشته شده بود، متاسفانه برای مردم عادی آن زمان قابل استفاده نبوده است. به طور کلی می توان گفت که از قرن یازدهم تا اواسط قرن هجدهم میلادی قنات دارای رشد خوب و تقریبا یکنواختی بوده است. البته به موازات زمانها و دوران جنگ یا صلح، تخریب یا احیای قناتها به صورت متوالی انجام می گرفته است.
در اوایل قرن هجدهم که با انقراض سلسله ی صفویه و تسخیر ایران توسط افغانها همراه بود بخاطر آشوب و بی سروسامانی موجود در آن زمان وضعیت قنات با یک افول شدید مواجه شد. تعمیر و مرمت قنوات به حالت تعطیل در آمد و به سبب آن بخش اعظم باغات و کشاورزی رو به نابودی گرایید. در اوایل قرن نوزدهم میلادی با روی کار آمدن سلسله ی قاجاریه توسط آقا محمد خان قاجار تغییرات بنیادی در رابطه با احیا و بازسازی قنوات صورت گرفت. یکی از نخستین تدابیری که این تجدید حیات را تسهیل کرد انتخاب تهران به عنوان پایتخت جدید ایران بود. تهران در آن زمان دارای ده هزار نفر جمعیت بود و این درحالی بود که همدان با پنجاه هزار نفر و اصفهان با دویست هزار نفر جمعیت بزرگترین شهرهای ایران بودند. بدیهی است که تنها قناتها قادر بودند عدم کفایت نهر کوچک توچال را جبران و نیاز شهر جدید تهران را تامین کنند. با توجه به شرایط بسیار مناسب تهران، زمین های رسوبی دوران پلیوس با شیب ملایم، حاوی سفره ها و مخزن های زیر زمینی با کیفیت عالی در زیر پوششی از رسوبات دوران رشد کردند به طوری که آبدهی قنوات جدید مجموعا برابر با2000 لیتر در ثانیه بود. البته گسترش قنات تنها به تهران محدود نشد بلکه با تقسیم کشور بین مقامات عالی و شاهزادگان قناتهای متعددی در محل اقامت آنها حفر شد. به علاوه حکومت با تشویق مردم، کسانی را که استطاعت مالی جهت حفر قنات داشتند و به آبادانی زمینهای بایر بوسیله قنات می پرداختند از پرداخت مالیات معاف می کرد و حق مالکیت آنها را به رسمیت می شناخت.
سر انجام با روی کار آمدن نظام پهلوی و با توجه به تمایلات این رژیم بر مدرنیزه کردن تجهیزات کشور از جمله در زمینه آب، کشور به سوی فنون جدید روی آورد و از سیاست سد سازی برای تامین آب و انرژی شهرها استفاده کرد. اما به زودی بعضی الزامات جغرافیایی ثابت کرد که نمی توان از مزایای فنون قدیم چشم پوشی کرد. در واقع واحد های بهره برداری از آبهای زیر زمینی در ایران با توجه به ضعف پوشش گیاهی بیشتر برای نفوذ آب به داخل زمین مناسب است تا جاری شدن بر سطح زمین و پر کردن دریاچه های پشت سدها. به علاوه آب این منابع بر خلاف دریاچه های پشت سدها تبخیر نمی شوند و این ثابت کرد که هنوز هم وجود قنات برای کشور لازم است. به این ترتیب هنوز زمان مرگ قنات در ایران فرا نرسیده است و همیشه امکان بهره بهره برداری از این منابع عظیم زیر زمینی وجود دارد. این منابع آب مدت های مدیدی پس از آنکه معادن نفت به پایان رسیده باشند باز هم وجود خواهند داشت و از آنجا که ایران کشوری کم آب است این منابع ثروتی عظیم محسوب می شوند.
قنات در گسترهی تاریخ
پژوهشگران بهاتفاق معتقدند که بهرهبرداری از قنات ابتدا در ایران صورت گرفته و در دورهی هخامنشی توسط ایرانیان به عمان، یمن و شاخ آفریقا نیز راه یافت سپس مسلمانان آن را به اسپانیا بردند. مهمترین و قدیمیترین کاریزها در ایران، افغانستان و تاجیکستان وجود دارد. در حال حاضر در ٣٤ کشور جهان قنات وجود دارد ولی چهلهزار قنات فعال موجود در ایران چند برابر بیشتر از مجموع قناتها در سایر کشورهای جهان است. مهمترین قناتهای ایران در استانهای کویری خراسان، یزد، کرمان، مرکزی و فارس وجود دارد.
قنات یا کاریز یکی از شگفتانگیزترین کارهای دستهجمعی تاریخ بشری است که برای رفع یکی از نیازهای مهم و حیاتی جوامع انسانی، یعنی آبرسانی به مناطق کم آب و تأمین آب شرب انسان، حیوان و زراعت و با کار گروهی و مدیریت و برنامهریزی به وجود آمده است. این پدیدهی شگفتانگیز آبرسانی از دیرباز و از عصر آهن بهعنوان یکی از منابع تأمین آب شرب و کشاورزی در مناطقی که با خطرات خشکسالی در فلات ایران روبهرو بودهاند، نقش کلیدی و مؤثری در نظام اقتصادی و حیات اجتماعی کشور داشته و موجب شکوفایی اقتصاد کشاورزی و ایجاد کار و فعالیتهای متعدد شهری و روستایی و باعث آرامش مردم بوده است. به گواه تاریخ، و کشفیات باستانشناسی این فنآوری مهم از ابتکارات ویژهی ایرانیان بوده و به تدریج، به سایر مناطق جهان، از جمله منطقهی اروپای غربی، شمال آفریقا، چین و حتی به بخشهایی از آمریکای جنوبی چون شیلی راه یافته است.
تاریخ قنات در ایران بهطور مشخص، به دورهی ایران باستان و ماقبل کتابت و به عصر آهن بر میگردد. تمدن پنجهزار سالهی شهر سوخته و تمدن هکمتانه و وجود قنات در این شهر دلیل روشنی بر ساخت قنات در دورهی ماقبل هخامنشی است. یکی از قدیمیترین اسناد مکتوب شناخته شده که در آن به قنات اشاره شده، شرح هشتمین نبرد سارگون دوم، (پادشاه آشور است که در سده هشتم قبل از میلاد میزیسته) علیه امپراطوری اوراتور در سال ٧١٤ قبل از میلاد مسیح است (محقق فرانسوی گوبلو به کمک یک لوح بزرگ مسی که با خط میخی و به زبان آکادی نوشته شده، از آن مطلع شده است. این لوح، اکنون در موزهی لوور پاریس موجود میباشد). سارگون از کوههای زاگرس میگذرد و به ناحیهای واقع در اطراف شهر اوهلو (مرند کنونی) در حدود ٦٠ کیلومتری شمال غرب تبریز در شمال دریاچهی ارومیه میرسد. او متوجه میشود که در این ناحیه رود وجود ندارد. معهذا ناحیهای است که با آبیاری سبز و خرم شده، اما او از این امر تعجب نمیکند برای این که او در دشتهایی فرمانروایی کرده که چنین تکنیکها یا سیستمهایی از حداقل دو هزار سال پیش در آنها معمول بوده است اما آنچه که او را شگفتزده میکند، بیاطلاعی از منشاء این آبها بوده است. به طور قطع، سارگون موفق شد که قنات را ببیند. اما این قناتها را چه کسانی ساختهاند؟ و چه کسی این تکنیک را به منطقه آورده است؟
به استناد کتیبهی سارگون، اورسای اول پادشاه همعصر او بوده که اولین قنات را احداث کرده است. بنابراین فرمانروای آشور، رواج این تکنیک را که به گفتهی او پدیدهای تازه بوده است، به اهالی اوراتور نسبت میدهد. از طرف دیگر در ناحیهی دریاچه وان (که در آن زمان جزء خاک ایران بوده) ناظری در آغاز قرن هشتم قبل از میلاد، به وجود ٢١ رشته قنات اشاره کرده است. در کتابی تحت عنوان «ارمنستان در گذشته و حال» نوشتهی لهمان ـ مورخ ١٩٢٥، آمده است که ابداع قنات به اوراتورها تعلق دارد و میدانیم که اهالی اوراتور، اعقاب بلافصل ارمنیها هستند.
|
برابر مطالب اوستایی و مطابق شاهنامهی فردوسی هوشنگ مخترع قنات بوده است و جم یا جمشید مخترع لباس، تبر، شمشیر، بیل و ادوات کشاورزی است میدانیم که شاهان پیشدادی بر اساس داستانهای شفاهی تا دورهی زرتشت ادامه داشتند واین روایت ها تا زمان فردوسی در میان مردم نیز نقل میشدند این داستانهای شفاهی ریشهی هفت تا ده هزار ساله دارند.
اشغال فلات ایران از سوی مادها و پارسها با ایجاد شهرهای بزرگ و باشکوه همراه است مانند شهرهای اکباتان (همدان) و پاسارگاد پایتخت قدیمی امپراطور ماد که از سوی کوروش دوم بنیان گذاشته شد. همچنین تختجمشید که داریوش اول آن را در نزدیکی پاسارگاد به وجود آورد و به صورت پایتخت هخامنشیان درآمد. شهر راگس یا راجس (ری) در چند کیلومتری شهر ری کنونی یکی از پرجمعیتترین شهرها بود. تمامی این شهرها با استفاده از سیستم قنات توانستد آب خود را تامین کنند و به حیات خود ادامه دهند زیرا در آن زمان رودها و یا چشمههایی بیش از امروز وجود نداشته است. اما به هر حال قدیمیترین قنات ثبتشده در تاریخ به سههزار سال پیش (٣٠ قرن قبل)، برمیگردد که در آذربایجان و ارمنستان حفر گردیده است. در پی آن، در دورهی داریوش کبیر (٤٨٦-٥٢١ ق. م) که اوج شکوفایی و اقدامات آبیاری و حفر کاریز در سرتاسر فلات ایران به شمار میرود. قناتهای متعددی در قلمرو فلات ایران و در عمان و مصر حفر شده است. بر اساس کاوشهای باستانشناسی این باور وجود دارد که کاریزهای ایجاد شده در
نواحی جنوبی خلیجفارس، خراسان، یزد و کرمان در دورهی هخامنشیان ساخته شده و قنوات قدیمی قم و بسیاری دیگر از مناطق ایران در عصر ساسانیان و قنوات تهران در دورهی صفویه و قاجاریه حفر شده است.
از مطالعهی کتب قدیم و آثار باستانی ایران پیمیبریم که کندن کاریز و تعمیر آن و آبیاری و زراعت کاری مقدس محسوب میشده است. در وندیداد که زرتشتیان آن را کتاب الهی میدانند و بعضی نیز آن را دایرةالمعارف فرهنگ باستان محسوب میکنند چنین جملاتی وجود دارد:
«سوگند یاد میکنم به جاری کردن آب خنک در خاک خشک (کاریز) و عمارت راه و سوگند یاد میکنم به زراعت و کاشتن درخت میوه».
آقای گوبلو، دانشمند فرانسوی که حدود بیست سال در ایران اقامت داشته و در زمینهی آب در ایران کار کرده است، این سیستم باستانی دستیابی به آب زیرزمینی را قابل مطالعه مییابد و بر این اساس وقتی به وطن خود (فرانسه) برمیگردد موضوع دکترای خود را قنات انتخاب میکند و با سفرهای متعدد به مناطق مختلف جهان و با استفاده از ٥٣٤ منبع علمی، تحقیقی، کتاب یا تز دکترای خود را تحت عنوان «قنات فنی برای دستیابی به آب در ایران» مینویسد او در این نوشتهی خود ثابت میکند که قنات اختراع ایرانیان است و دهها قرن هم قدمت دارد در حالی که چینیها فن قنات را تازه چند قرن پس از ایرانیان آموختهاند، گوبلو در کتاب خود که در سال ١٩٧٩ انتشار یافته مینویسد:
«همه چیز دال بر آن است که نخستین قناتها در محدودهی فرهنگی ایران ظاهر شدهاند و انگیزهی اصلی از حفر قنات، باور و فرهنگ یکجانشینی و توسعهی کشاورزی و آبادی بوده است به طوری که این صنعت در میان ترکهای شرقی و اعراب که فرهنگ کوچنشینی داشتهاند رونق نیافته است».
گوبلو دهها صفحه از کتاب خود را به بررسی صادر شدن فن قنات از ایران به دیگر کشورهای شرق و غرب و غیره اختصاص داده است اما برای جلوگیری از طولانیشدن مقاله فقط به ذکر نکات زیر که در واقع نتیجهگیری کوچکی از نوشتههای مهم این دانشمند فرانسوی است اکتفا میشود: این دانشمند در نتیجهی سالها تحقیق و نیز سفر به کشورهای مختلف و همچنین استفاده از صدها منبع، معتقد است که خاستگاه اصلی قنات ناحیهی آذربایجان غربی ایران و ارمنستان فعلی در منطقهی معادن سرب این نواحی میباشد و این فن دستیابی به آب زیرزمینی، در محیط فرهنگی ایران در اوائل هزارهی اول قبل از میلاد مسیح، اختراح شد و سپس به سرعت در دیگر نقاط کشور و در خارج از آن رواج یافت این فن دستیابی به آب زیرزمینی در سالهای ٨٠٠ قبل از میلاد به وسیلهی کشاورزان در داخل فلات ایران رواج پیدا کرد و از آنجا به سایر نقاط جهان گسترش یافت. به عنوان مثال حدود ٥٠٠ سال قبل از میلاد مسیح ایرانیان، آموزش فن حفر قنات را به مصر و حدود ٧٥٠ میلادی مسلمانان بنیامیه این فن را از
آنجا به اسپانیا منتقل کردند و سپس از آنجا به مراکش منتقل شد و حدود سال ١٥٢٠ میلادی به آمریکا به ویژه منطقهی لسآنجلس فعلی، انتقال یافت (به موجب بررسیها، آب لسآنجلس آمریکا ابتدا به وسیلهی قنات تأمین میشده است) و در سال ١٥٤٠ میلادی به ناحیهی پیکارد شیلی منتقل شده است. بررسیهای گوبلو ثابت میکند که سیستم قنات تازه در سال ١٧٨٠ یعنی در حدود ٢٢٥ سال قبل به چین شرقی (ناحیه تورفان) رسیده است.
برگی از تاریخ
اصولا شاهان قاجار به قنات علاقهی وافری داشتند و نکتهی جالب یکی از ضربالمثلهای معروفی است که به خاطر یک واقعهی تاریخی در مورد قنات شکل گرفته است. همان ضربالمثل قدیم «برای حاجی آب نداره، برای تو که نون داره.» نقل است که حاجی میرزا آغاسی صدراعظم تلاش بسیار نمود تا آب رودخانهی کرج را با حفر قناتهای متعدد به سوی شهر تهران روانه سازد. ولی با کارشکنی متمادی افراد معاند این کار به تعویق افتاد. یک روز حاجی میرزا آغاسی خود تصمیم گرفت بدون تشریفات و به تنهایی به سر یکی از قناتها برود. وقتی به نزد کارگران میرسد از کارگر چرخکش میپرسد، قنات به آب رسیده؟ چرخکش از همه جا بیخبر با کمال سادگی جواب میدهد، آب کجا بود؟ این حاجی آغاسی بیخود ما را معطل کرده که برای کبوتران خدا در چاه لانه بسازیم. حاجی هم از این جواب چرخکش ناراحت شده و جواب میدهد بندهی خدا، اگر « برای حاجی آب نداره، برای تو که نون داره »! به هر حال کاری که حاجی میرزا آغاسی شروع کرده بود توسط رضا شاه پهلوی تکمیل شد و امروز هم آبی که در بلوار کشاورز جریان دارد همان آب قنات از کرج است.
تعریف قنات
قنات مجموعه ای است از چند میله و یک یا چند کوره (دهلیز یا کانال زیر زمینی )که با شیبی کمتر از شیب سطح زمین، آب موجود در لایه آبدار مناطق مرتفع زمین مثل رودخانه ها، مرداب ها و برکه ها را به کمک نیروی ثقل زمین و بدون کاربرد نیروی کشش و هیچ نوع انرژی الکتریکی یا حرارتی با جریان طبیعی جمع آوری می کند و به نقاط پست و کم ارتفاع می رساند. به عبارت دیگر قنات را می توان نوعی زهکش زیر زمینی دانست که آب جمع آوری شده توسط این زهکش به سطح زمین آورده می شود و به مصرف آبیاری یا شرب میرسد. همچنین چاه های نیمه عمیق که در کف با یک شعاع خاص عریض می شوند و بوسیله ی پمپ آب از آنها خارج می شود حالت خاصی از یک قنات است که پمپ به جای خشکه کار وظیفه به سطح آوردن آب را انجام می دهد.
اسامی معادل قنات
در ایران و سایر کشورهای جهان برای قنات بیش از 27 نام وجود دارد. این اسامی در جنوب غربی آسیا عبارتند از: قونات، کنات، کانات، فنات، فاد، کنایت، قنات، کارز، کاریز، کاه ریز، کاه رز، کرز، کاکوریز، کهریز و چین آوولز. همچنین اسامی معادل قنات در آفریقای شمالی عبارتند از: فوگارا، فقره، فقاره، فگاره، مایون، ایفلی، نگولا، ختارا، خوتارا و رتارا. این اسامی در عربستان عبارتند از: فلج، افلج، فََلَج.
در ایران لغت کاریز نسبت به سایر واژها رایجتر بوده و هست. پس از پایان حفر قنات و آماده سازی آن، برای آنکه به درستی و مناسب بودن شیب کف کوره قنات پی ببرند در ابتدای قنات مقداری کاه می ریختند تا بدین صورت سرعت آب قنات را بدست آورند. به همین علت قنات را کاه ریز نامیدند و به مرور زمان به نامهایی چون کهریز و کاریز، کاه رز و... تبدیل شده است.
مقدمات حفر قنات
برای حفر یک قنات ابتدا مقنی به شناسایی یک سفره ی آب عمیق می پردازد که شرایط لازم برای حفر قنات را داشته باشد. با توجه به صعوبت کارهای لازم برای احداث قنات، معمولا آن را در مناطقی حفر می کنند که دارای اقلیم کم آب و خشک هستند و با توجه به این که این کم آبی اقلیم باید از طریق سفره های زیر زمینی جبران شود معمولا سعی در یافتن سفره های دائمی و بزرگ می شود. درون زمین دو نوع سفره ی آبی وجود دارد. نوع اول، سفره های سطح الارضی هستند که منشاء آب موجود در رودخانه ها و چشمه ها می باشد. نوع دوم سفره های عمیق زیر زمینی هستند که آب آنها تنها از طریق حفر قنات یا چاه عمیق امکان پذیر است. البته این سفره های آب زیر زمینی تنها زمانی قابل استفاده هستند که به طور مرتب و به اندازه کافی تغذیه شود و این در شرایطی ممکن است که یک سری رشته کوه با ارتفاعی به اندازه مناسب که مانع عبور ابرهای باران زا شود موجود باشد. بنا بر این محل ایده آل در قسمت کوهپایه ها قرار دارد جایی که نزولات آسمانی به حد اکثر می رسد و سیلاب ها جمع می شود و همچنین قشر و لایه های خاک آن بسیار نفوذ پذیر باشد. از دیگر شرایط حفر یک قنات وجود یک شیب از طرف سطح آب سفره زیر زمینی به سوی رشته های پایین سمت کوهپایه است تا به این صورت آب های سفره ی زیر زمینی امکان جاری شدن و به قول محلی سوار شدن بر دشت را داشته باشد. بنابراین همان طور که دیدیم اولین مسئله در احداث یک قنات تشخیص سفره آب زیر زمینی است. معمولا برای یافتن سفره ی زیر زمینی مقنی با دو حالت مواجه است. در حالت اول مقنی از سفره ی آب زیر زمینی که قبلا یک قنات اولیه از آن استخراج شده است و دارای ظرفیت حجمی و آبی زیادی است قنات دیگری حفر می کند.
اما در حالت دوم مقنی مجبور به یافتن سفره ی آب زیر زمینی مناسب است که معمولا مقنی های کارکشته و با تجربه که عموما کهنسال هستند بر حسب تجربه و شناخت از طبیعت این کار را انجام می دهند. مقنی ها معمولا از 4 روش پی به وجود آبهای زیر زمینی می برند.
چگونگی شناسایی آبهای زیر زمینی
الف: شناخت آبهای زیر زمینی از طریق شناخت منطقه
معمولاًً در مناطق مرتفعی که آب به صورت چشمه یا مانداب مشاهده می شود سطح آب زیر زمینی بالا است، از این رو مقنی به یافتن چنین مناطقی می پردازد. البته به نظر می رسد اندیشه وجرقه ی ابداع قنات های اولیه از چشمه ها نشات گرفته باشد. زیرا با فرا رسیدن خشکسالی و پایین آمدن سطح آبهای زیر زمینی، بشر برای یافتن آب در محل چشمه های خشکیده زمین را حفر می کرده است. همچنین پس از رسیدن به آب، بوسیله ی یک کانال کوچک در مسیر شیب زمین آن را به طرف سطح زمین هدایت می کرده است.
ب: شناخت آب های زیر زمینی با توجه به پوشش گیاهی و وجود جانداران یا پرواز حشرات
این نحوه مطالعه فقط اطلاعاتی در مورد زمین های نمناک و احتمالاً آب های موجود در عمق بسیار کم در اختیار ما می گذارد. به گفته کرجی: « زمین های ناکشته که بر سطح آن ها گیاه فراوان وجود دارد دارای آب هستند و آبشان در ژرفای کم قرار دارد. مخصوصا اگر در صبح بر روی گیاهانش رطوبت و شبنم قرار گرفته باشد، همچنین زمینی که بر سنگهایش گیاه دوئیده باشد دارای آب پنهانی است. » گیاهان خاصی مانند :خرفه، نی، نازک میان پر، گاو زبان کنگر، پرسیاوشان، گزنه، شیرین بیان، درخت بنه، خار شتر و علف هفت بند و... گواه بر وجود آب های زیر زمینی هستند. همچنین روئیدن تعدادی از گیاهان مانند نی و خزه در زمین های مرطوب دلالت بر وجود آب های زیر زمینی دارد. وجود تعدادی از جانداران مانند قورباغه، حلزون و بعضی از حشرات در زمین هایی که فاقد چشمه یا برکه و مرداب هستند نیز نشان دهنده ی وجود آب های زیر زمینی است.
ج: شناخت آب های زیر زمینی از روی رنگ و شکل زمین
کرجی در این زمینه نظریاتی داده است که هنوز با وجود گذشت ده قرن اکثر آنها صادق است. «... کوه های سیاه رنگ وپر نم که دارای سنگ های آمیخته به گل باشند و پس از آن در کوه های سبز رنگ و زرد رنگ و سرخ رنگ همگی دارای آب هستند و به ترتیب مقدار آب های پنهانی آن ها کاهش می یابد. هر چه سنگ کوه نسبت به خاکش افزونتر و سخت تر باشد آب درونی آن کمتر است و همچنین در کوه های کوچک و منفرد آبی وجود ندارد مخصوصا اگر سنگشان بسیار سخت باشد، زیرا برف درون آنها نفوذ نمی کند و پس از ذوب شدن تبخیر می گردد. بیشتر سلسله کوه های به هم پیوسته که مسافت زیادی از سطح زمین را به خود اختصاص داده اند و در میانشان دره های عمیق با قابلیت حفظ برف در فصول تابستان و زمستان قرار دارد با هر رنگی که باشند پر آب هستند و هر چقدر فرازشان مسطح تر باشد پر آب ترند. به خصوص دامنه هایی که با قطب شمال رو به رو است آب بیشتری دارند. همچنین صخره های قائم که از خاک بر آمده ای پوشیده اند نشانگر آب پنهانی هستند. زمین هایی که دارای کوه های سفید رنگ باشند یا کلوخ هایشان مثل سفال باشد یا طول و عرض آن را صخره های فراوان و نازک پوشانده باشد یا زمین های پست که تابش خورشید بر آن ها شدید است، فاقد آب هستند و همچنین زمین های فاقد پوشش گیاهی نیز دارای آب نیستند.
د: شناخت آب های زیر زمینی با استفاده از روش های جدید
امروزه از روش های زمین شناسی و شناسایی از بالا به وسیله ی عکس های هوایی تهیه شده توسط هواپیما یا ماهواره وهمچنین تکنیک های ژئوفیزیکی می توان برای یافتن آب های زیر زمینی استفاده کرد.
مشخص نمودن مسیر قنات در زیر و روی سطح زمین
پس از محاسبه شیب مناسب به آشکار سازی مسیر قنات در سطح زمین می پردازند. هر چند نزدیک ترین مسیر، مسیر مستقیم بین مادر چاه و مظهر است اما در برخی از موارد به علت طبیعی یا قضایی (مالکیت زمین)مجبور به تعیین مسیر دیگری می شویم که حتی المکان سعی می شود این مسیر به مسیر اصلی نزدیک تر باشد. پس تعیین مسیر قنات در سطح زمین نوبت به حفر دهلیز می رسد. این دهلیز از مظهر آغاز و به مادر چاه ختم می شود. در ابتدا این دهلیز به صورت در باز است اما به محضی که به اختلاف سطحی نزدیک به 2 متر رسید به صورت تونل در می آید. مقنیان پس از آنکه مجبور به حفر تونل می شدند با مشکلات زیادی مواجه می شدند زیرا با طولانی شدن تونل هم مسیر یابی دشوار تر می شد و هم تنفس به سختی صورت می گرفت و هم این که برای خارج کردن خاک کوره قنات مسیری طولانی باید طی می شد.
مقنیان برای رفع و یا کاهش این مشکلات چاه هایی موسوم به(میله)در مسیر قنات حفر می کردند تا هم هوا بتواند داخل کوره گردش کند و هم خاک را بتوان به راحتی خارج کرد وهم اینکه در فاصله های کوتاه تری مجبور به مسیریابی باشند.
مقنیان به منظور مسیر یابی درون زمین 2 چاه در مسیرقنات به فاصله ی (20تا150) متر حفر می کردند. اندازه این فواصل با توجه به عمق حفر و سختی خاک و موانعی نظیر تپه یا رود خانه در مسیر قنات متغیر است. عمق این چاه ها با توجه به فاصله سطح زمین در آن نقاط تا سطح آب ایستابی در مادر چاه مشخص می کردند.
پس از تطبیق خط اتصال دو چاه مجاور با مسیر کوره ی قنات آنگاه مقنیان ابتدا ریسمانی بین دو میله می کشیدند به طوری که جهت ریسمان و جهت کوره در زیر زمین همسو می بوده است. سپس در هر سوی ریسمان که در بالای چاه قرار داشت دو شاغول آویزان می کردند این دو شاغول به صورت موازی با راستای نخ قرار می گرفتند و مسیر حفر قنات را مشخص می کردند. با مشخص شدن راستای قنات کارگر مقنی هر چند متری که کوره حفر می شد در پشت دو شاغول می ایستاد و استاد مقنی را از درستی یا کجی مسیر حفر با خبر می کرده است. پس از مشخص شدن مسیر در دو چاه، دو مقنی کار حفر کوره را همزمان به سوی همدیگر آغاز می کردند. پس از آنکه فاصله مقنی از چاه زیاد می شده است به منظور راحتی در مسیر یابی از یک چراغ پیه سوز استفاده می کرده اند. با توجه به این که نور به صورت خط مستقیم حرکت می کند از آن برای جهت یابی استفاده می شود به این صورت که استاد مقنی یک چراغ پیه سوز را از سقف آویزان می کرده است به طوری که چراغ درست در وسط کوره قرار می گرفته است سپس مقنی پشت به چراغ می ایستاده است آنگاه به سوی سایه اش در روی جبه ی کار شروع به حفاری می کرده است و تا زمانی که به مقنی یا چاه بعدی برسد به این کار را ادامه می داده است. البته در صورتی که مسیر کوره بنا به عللی مثل وجود موانع در زیر زمین و.... با خط مستقیم بین دو میله تطابق نکند یا اینکه مقنی موقعیت و وضعیت خود را در زیر زمین در اثر پیچ و خم خوردن های اجباری نداند آنگاه ابتدا در مسیر کوره یک چند ضلعی باز پیاده می کند بعد آن را با اندازه گیری طول اضلاع واندازه زوایا روی زمین پیاده می کند و به این ترتیب موقعیت و محل خود را در زیر سطح زمین مشخص می کند.
|
همچنین مقنی شیب را به کمک گونیایی که با شاغول از سقف آویزان است و یک ضلع آن افقی است، تعیین می کند.
نحوه حفر قنات
پس از آنکه مقنی حدس زد که در یک منطقه در صورت حفر به سفره آب زیر زمینی میرسد با حفر چاه هایی موسوم به « گمانه» به ارزشیابی نشانه های یاد شده می پردازد و همان گونه که از نام این چاه ها پیداست این چاه ها مشخص می کنند آیا حدس مقدر صحیح بوده است یا خیر. پس از احداث این چاه و صحت گمان مقدر به این چاه که در راس قنات قرار دارد « مادر چاه » گفته می شود. مادرچاه معمولا عمیق ترین چاه قنات است. دامنه ی عمق مادر چاه های ایران معمولا از 3 متر تا 400 متر ذکر شده است. زمانی که مقنی به سقف سفره ی آب رسید آب از کف و دیواره های چاه شروع به تراویدن می کند در این هنگام کارگر مقنی به سرعت شروع به کندن می کند و قشر خاک را به اندازه 2 تا 3 متر حفر می کند البته این کار با توجه به سرعت کم تراوش آب امکان پذیر است. پس از آنکه کارگران سر چاه متوجه شدند که گل و لای هر چه بیشتر مرطوب می شود آنگاه خود را برای بالا کشیدن همکار خود آماده می کند.
ممکن است کار گر مقنی به طبقه سختی بر خورد کند که به نظرش غیر قابل نفوذ بنماید. در این هنگام او با احتیاط سوراخ کوچکی در طبقه سخت ایجاد می کند تا بررسی کند که آیا آب در زیر این طبقه تحت فشار است یا نه. اما این احتمالی نادرست است زیرا ماهیت رسوبات آبرفتی کوهپایه ها با تشکیل چنین طبقه ای در تضاد است. از سوی دیگر فشار آب در خیلی دور تر یعنی در سمت پایین شیب زیاد خواهد شد، در حالی که مادر چاه در نزدیکی منطقه ی نفوذ آب و در ارتفاعاتی نسبتاً زیاد قرار گرفته اند. البته در مورد عمق چاه های گمانه دو نظریه متفاوت وجود دارد که بر اساس یکی باید حفر این چاه ها تا زمانی که به آب دائم و لایه غیر قابل نفوذ برسیم ادامه می یابد و بر اساس نظریه دوم این عمق بستگی به بافت خاک کف کوره دارد. مثلا زمانی که جنس آن رس باشد تا یک متر پایین تر از سطح آب زیر زمینی و در صورتی که شنی باشد تا عمق 50 الی 60 سانتی متر و اگر سنگ باشد تا 20 سانتی متر پایین تر از سطح آب زیر زمینی چاه حفر می شود.
هنگامی که آب در ته چاه پدیدار می شود حفر کوره قنات می تواند آغاز شود. با این همه ضروری است چند روزی صبر کرد تا سطح آب در چاه تثبیت شود، چرا که این سطح یکی داده های مهم برای ادامه عملیات است. پس از حفر مادر چاه مقنی با توجه به عمق و میزان آب آن به بررسی ارزش قنات می پردازد و در صورتی که حفر آن توجیه اقتصادی داشت حفر قنات به معنای واقعی را آغاز می کند.
پس از حفر گمانه و مشخص شدن مادر چاه دومین مرحله ی بزرگ و دشوار حفر قنات یعنی احداث دهلیز ازجانب مظهر قنات به سمت مادر چاه پیش روی مقنی قرار می گیرد.
قبل از آنکه محل دقیق ابتدای دهلیز قنات ( مظهر )مشخص شود، مقنی مناطقی که این نقطه ممکن است در آن انتخاب شود را با توجه به سطح آب ایستابی در مادر چاه و میزان شیب سطح زمین مشخص می کند (یعنی نقاطی را که با سطح آب ایستابی هم ارتفاع هستند) سپس با توجه به شرایط اقلیمی و حاصلخیزی خاک بهترین نقطه را به عنوان مظهر قنات انتخاب می کند. بنابراین مقنی می بایست به ترازیابی بپردازد. این کار در گذشته به دو روش انجام می گرفته است که ما در اینجا به هر دو روش می پردازیم.
الف)روش اول ترازیابی
این روش از این قرار است که در ابتدا به انتهای یک نخ وزنه ای می بستند و آن را در چاه گمانه می انداختند سپس در حالی که وزنه در کف چاه قرار داشت نخ را قدری می کشیدند تا به صورت قائم قرار گیرد. بعد نقطه ای از نخ را که در راستای سطح زمین در بالای مادر چاه قرار می گرفت را گره می زدند. در نتیجه به این صورت عمق مادر چاه را تخمین میزدند. سپس نخ دیگری را مرطوب می کردند و محکم می کشیدند تا خوب کش بیاید و بعد یک سر آن را در روی زمین در سطح گمانه قرار می دادند و سر دیگر آن را در راستای حفر قنات تا جایی که طول نخ اجازه می داد خوب می کشیدند سپس با قرار دادن یک قطره آب روی نخ سعی می کردند تا نخ به صورت کاملاً افقی قرار گیرد. به این صورت که قطره آب با توجه به قانون جاذبه به سمتی متمایل می شود که پایین تر است به این ترتیب سر آزاد نخ را آنقدر بالا و پایین می کردند تا قطره آب به حالت ساکن قرار می گرفت.
پس از تراز شدن نخ فاصله ی بین سطح زمین و نخ را اندازه گیری می کردند که این فاصله برابر با اختلاف ارتفاع بین سطح زمین در آن نقطه و مادر چاه است. سپس این فاصله را روی نخ اول منتقل می کردند و این کار را آنقدر ادامه می دادند که مجموع این اختلاف ارتفاعات با طول نخ اول برابر شود. بعد مقدار اختلاف ارتفاع ناشی از شیب مربوط به خود کوره (دهلیز) قنات را محاسبه می نمودند و از طریق آن نقطه ای را که اختلاف ارتفاع آن با مادر چاه برابر با مجموع زیر می بوده است را از طریق ترازیابی بدست می آوردند و آن رابه عنوان مظهر قنات مشخص می کردند.
(شیب کوره قنات)×(فاصله طولی مظهر تا مادر چاه)+طول نخ اول
m×D+Η= h∆
h∆ ( برابر با اختلاف ارتفاع بین مظهر ومادر چاه است)
m شیب کوره قنات
Dفاصله طولی مظهر تا مادر چاه
Hطول نخ اول یا عمق مادر چاه
ب)روش دوم ترازیابی
ابتدا در این روش همانند روش قبل عمق مادر چاه را بدست می آورند ولی از روش دیگری برای ترازیابی و یافتن مظهر استفاده می شده است.
در این روش از یک لوزی که از چهار قطعه چوب با طول های برابر ساخته می شده است برای ترازیابی استفاده می کردند. بر اساس یکی از قضایای ریاضی ثابت می شود که اقطار لوزی بر هم عمود هستند. در گذشته از همین اصل برای ترازیابی استفاده می شده است. به این ترتیب که پس از ساختن یک لوزی به وسیله ی چهار قطعه چوب با طول های برابر به هر یک از زوایای لوزی حلقه ای متصل می کردند. سپس یک شاقول را به یکی از حلقه ها می بستند و لوزی را از طریق حلقه ی مقابل درون مادر چاه آویزان می کردند. در این حالت یکی از اقطار لوزی موازی با راستای شاقول و قطر دیگری موازی با راستای افق و عمود بر قطر دیگر قرار می گرفت. در این حالت چوب صاف و مستقیمی را از قطر دیگر لوزی عبور می دادند و از این وسیله همانند دوربین های امروزی استفاده می کردند. راستایی را که چوب نشان می داد همان راستای خط تراز است و از طریق آن می توانستند اختلاف ارتفاع بین نقاط مختلف را بدست آورند. آنها از این طریق مظهر قنات را مشخص می کردند.
تعیین شیب قنات
پس از عملیات ترازیابی و شناخت مظهر قنات سر انجام نوبت به حفر دهلیز می رسد. دهلیز می بایست با یک شیب مناسب از مظهر به سمت مادر چاه حفر گردد. بر اساس تحقیقات انجام شده معمولاً شیب قنات در سراسر طول خود یکسان نیست. غالبا به منظور ایجاد سرعت کافی برای جریان آب در قنات و جلوگیری از نفوذ آب در خشکه کار* شیب قنات در این قسمت را کمی بیشتر از قسمت تره کار** ایجاد می کنند. بر این اساس شیب در قسمت تره کار بین صفر تا چند در هزار و در قسمت خشکه کار بین 5/0 در هزار تا چند در هزار در نظر گرفته می شود. شیب تند تر از این مقدار موجب خوردگی کف قنات میشود و شیب کمتر از این مقدمات رسوب گذاری را فراهم می کند. از دیگر نکات قابل توجه در تعیین میزان شیب کف کوره این است که این شیب می بایست کمتر از شیب سطح زمین و بیشتر از شیب سطح ایستابی باشد. در غیر این صورت امکان حفر قنات وجود نخواهد داشت.
*خشکه کار: فاصله بین محل تقاطع کف کوره قنات با سطح ایستابی (نقطه ی c در شکل 1-1) تا مظهر خشکه کار نام دارد و شامل تمام میله ها و طول کوره در این فاصله است. در برخی از منابع (صفی نژاد) خشکه کار را قسمتی از قنات در نظر گرفته اند که در هنگام حفر خاک آن خشک است.
**تره کار: فاصله بین مادر چاه تا محل تقاطع کف کوره ی قنات با سطح ایستابی، تره کار نامیده می شود. تره کار شامل کوره ی قنات و میله هایی که در این مسیر قرار گرفته اند می باشد. کف کوره ی قنات در قسمت تره کار زیر سطح ایستابی قرار گرفته است به همین علت آب از زمین های اطراف به دلیل اختلاف ارتفاع، در کوره قنات نشت می کند. در اصل تره کار قسمت آبده قنات است از این رو طول کوره و همچنین ضخامت لایه آبدار در این قسمت از قنات نقش بسیار مهمی در میزان دبی دارند.
ابزار و وسایل جهت حفر قنات
چرخ چاه
|
چرخ چاه اصلیترین ابزار برای حفر چاه، حفر قنات و لایروبی قنات است زیرا بدون آن امکان کشیدن بار از ته چاه و دل قنات وجود ندارد. چرخ چاه ظاهراً ابزاری ساده است. اما از نظر فنی پیچیدگیهای مهمی دارد. بهخصوص چرخ چاههایی که با آنها میبایست خاک را از چاههای عمیق بالا کشید. چرخ چاه در قدیم تماماً از چوب ساخته میشد اما امروزه بعضی از عناصر آن بهخصوص محور میانی لولهای آهنی است.
طناب، ریسمان
ریسمان یکی از مهمترین ابزار حفر قنات است. زیرا کشیدن خاک و در موارد استثنایی مثل موقع خطر بالا کشیدن مقنی به وسیلهی آن انجام میشود، لذا استحکام و وزن ریسمان بسیار مهم است. هر چه عمق بیشتر باشد ریسمان باید ضخیمتر باشد و در نتیجه سنگینتر میگردد. در یک چاه ٣٠٠ متری وزن ریسمان از وزن خاکی که بالا کشیده میشود بیشتر است یک ریسمان ٣٠٠ متری که حداقل ١٥٠ کیلو وزن دارد حداقل ٣ برابر وزن خاکی است که میشود با آن بالا کشید.
دلو
دلو (که به فتح دال و سکون لام و واو تلفظ میشود) ظرفی لاستیکی همانند سطل با بدنهای بلندتر از آن است با دستگیرهی فلزی که درزهای آن معمولاً بهوسیلهی میخ دوخته شده و از وزن زیادی برخوردار است. دلو لاستیکی از تیوپهای بزرگ و یا از لاستیک نازک شدهی تراکتور ساخته میشود. معمولاً این دلوهای بزرگ و سنگین برای چاههایی است که با دینام خاک از چاه کشیده میشود. اینگونه دلوهای سنگین در چرخ چاه دستی کاربرد چندانی ندارد.
|
درقدیم دلو از پوست گوساله یا بز ساخته میشد. دلو پوستی از دلوهای لاستیکی وزن کمتری داشت و کشیدن آن نیز در کف قنات با سهولت بیشتری همراه بود. دلو پوستی یا از ابتدا از پوستهای دباغیشده و آمادهشده ساخته میشد و یا از مشکها و انبانهای کهنه و فرسودهای بود که دوباره مورد استفاده قرار میگرفت. دهانهی دلو گشاد بوده و برای باز نگاه داشتن آن از چوب انار، یک حلقهی دایره، معروف به چمبره ساخته میشد و در جوف دهانه قرار میگرفت. به دو سمت دهانه نیز دو سر طناب کوتاهی بسته میشد که نقش دستهی دلو را داشته و در وقت نقل و انتقال آن مورد استفاده قرار میگرفت.
کلنگ و بیلچه
|
این دو ابزار از جمله وسایل ضروری مقنیان است. بیلچه در همه حال تقریباً یکسان است اما نوع کلنگ به تناسب فضای کار و جنس خاک فرق میکند. در اوایل کار و جهت کندن خاکهای سست، کلنگ سبک آهنی کارساز است. اما زمانی که مقنی بخواهد در لایههای سفت و محکم مثل کنگلومرا کار کند یا تونلی را از رسوبات آهکی معروف به تورس عبور دهد نیاز به کلنگ فولادی و سنگین دارد تا نوک یا نیش کلنگ خم نشود و وزن زیاد کلنگ باعث وارد آمدن ضربهای محکم شود. در بعضی موارد کلنگ به تنهایی کارساز نیست بلکه به قلم و پتک نیز نیاز است و آن هنگامی است که بخواهند در میان سنگ یا لایههای بسیار محکم و متراکم پیش بروند. بیلچه هم دارای دستهی کوتاه چوبی است و تنهی اصلی آهنی بیلچه هم کوچکتر از بیلهای معمولی است. بیلچه دم کار مقنی معمولی است اما هرگاه دلوکش بخواهد مقدار زیادی خاک را از دم کار عقب بکشد ترجیح میدهد که از کج بیل استفاده کند. تفاوت کج بیل و بیل معمولی در این است که بدنهی کج بیل از ناحیهی شانه برگشته و نسبت به امتداد دسته نزدیک به نود درجه انحنا دارد. کج بیل نیز دارای دستهی کوتاه میباشد.
چراغ
معمولاً داخل قنات تاریک است و نقش چراغ بسیار تعیین کننده است در گذشتههای دور برای روشنایی کورهها و داخل چاه قنات از چراغ روغنی یا پیهسوز استفاده میکردند و برای پیشگیری از دم گرفتگی در آنها روغن منداب میریختند. البته از پیه هم میتوانستند استفاده کنند اما مقنیها روغن منداب را بر پیه ترجیح میدادند، زیرا بو و دم گرفتگی بسیار کمتری داشت. چراغ روغنی یا پیهسوز سفالی بود و ظاهری گلابی شکل داشت که بهدنبال آن دستهای تعبیه شده بود. روغن را در مخزن آن میریختند و از پنبهی آب ندیده فتیلهای میپیچیدند و در آن قرار میدادند و سر فتیله را بر روی زایدهی ناودانیشکل میگذاشتند و آن را شعلهور میکردند. روغن به مرور جذب فتیله شده در سر فتیله با نور زرد رنگی میسوخت.
چند نمونه از قناتهای ایران
در حال حاضر عمیقترین قنات ایران، قنات قصبهی گناباد است با حدود ٣٤٠ متر عمق مادر چاه آن، و طولانیترین قنات در منطقهی یزد قرار دارد با طول ١٠٠ کیلومتر. قنات قصبهی گناباد پیشینهی تاریخی ٢٥٠٠ ساله دارد و بیش از دو هزار هکتار از اراضی کشاورزان این شهرستان را به صورت سنتی آبیاری میکند. در قنات قصبه با ٣٣١٣٣مترطول، ٣٤٠ مترعمق و ٤٧٠ حلقه چاه که در دوران هخامنشیان و یا قبل از آن حفر شده است با یک محاسبهی سرانگشتی میتوان گفت ٥٦ هزار تن خاک و سنگ برای حفر مادر چاه و چاههای عمودی اتصالی و کانال افقی سراسری توسط کارگران و مقنیان جابهجا شده است و جابهجایی این حجم خاک بدون تردید کمتر از عظمت اهرام مصر نیست. قنات قصبه به عنوان عمیقترین قنات دنیا، میراث فرهنگی و تمدنی عظیمی است و بدون شک یکی از عجایب تمدن بشری به شمار میرود. قنات قصبه از نظر طولی (٦٠ کیلومتر) دومین قنات ایران بعد از قنات زارچ یزد محسوب میشود و پرآب ترین قنات منطقهی کویری است.
|
پرآبترین قنات ایران، قنات اکبرآباد فسا است و قدیمیترین قنات ایران، قنات ابراهیمآباد اراک میباشد و عجیبترین قنات ایران، قنات دوطبقهی مون اردستان است که حدود ٨٠٠ سال پیش احداث شده است. این قنات چاههای مشترک ولی مادر چاهها و مظهر متفاوت دارد. قناتهای تهران و ری که دشت ورامین را آبیاری میکردند تا ٣٠ سال قبل جزء پرآبترین قناتهای دنیا بودند ولی در ٢٠ سال گذشته به دلیل تخریب مادر چاهها و عدم لایروبی از رونق افتادهاند. تاریخ حفر این قناتها به دورهی صفوی و قاجاریه برمیگردد. در تهران حدود ٣٠٠ قنات وجود دارد که بعضی از آنها یکدیگر را به صورت ضربدری قطع میکنند قناتهای تهران در منطقهی محمود آباد به دلیل خاکبرداریهای زیاد کورهپزخانهها و به دلیل عمق کم، به صورت روباز مسیر خود را تا ورامین ادامه میدهند. یکی دیگر از قناتهای جالب و قدیمی ایران قنات کیش میباشد که در سال ١٣٧١ کشف شد. قنات دو هزار ساله کیش با شهر زیرزمینی ساخته شده در آن از مکانهای دیدنی کیش است. در مسیر این قنات، چاههایی به چشم میخورد که در گذشته برای لایروبی قنات حفر شده بود. تاکنون ٢٠٠ حلقه از این چاهها در مسیر قنات شناسایی شده است که فاصلهی هر کدام از یکدیگر به ١٤ تا ١٦ متر میرسد. سقف قنات را لایههای مرجانی به ضخامت ٢ تا ١٥ متر و لایههای زیرین قنات را خاک نفوذناپذیر مارنی تشکیل میدهد که این خاصیت باعث شده است تا آب باران پس از نفوذ از لایههای مرجانی در عمق نفوذناپذیر زمین تشکیل سفرههای آب زیرزمینی را بدهد. چهار کیلومتر از مسیر این قنات تاکنون حفاری و لایروبی شده است و هم اکنون در عمق ١٥ متری این قنات شهری زیرزمینی با کاربری سیاحتی و تجاری در حال ساخت و تکمیل است.
در حال حاضر در ایران حدود ٤٠٠٠٠ قنات به طول ٢٧٢٠٠٠ کیلومتر وجود دارد که فقط در استان خراسان ٧٢٣٠ رشته قنات با آبدهی ١٨٥٠٠٠٠٠٠٠ سانتی متر مکعب در ثانیه وجود دارد یعنی ٩ برابر ذخیرهی سد کرج و ١٤٠ برابر ذخیرهی سد طرق. در تهران، دست کم ٣٠٠ رشته قنات شناخته شده، خفتهاند که طول بعضی از آنها به ١٨٠٠٠ متر میرسد.
حفر قنات با استفاده از امکانات جدید
با توجه به هزینه ی زیاد و وقت گیر بودن حفر قنات در شرایط کنونی لازم است که احداث قنات مکانیزه شود. برای تحقق این امر باید میله ها را بوسیله ی ماشین آلات حفاری وکوره را بوسیله ی بیل های مکانیکی و دستی وسایر وسایل حفر کرد. همچنین باید خاک کوره را بوسیله ی سیستم ریل گذاری بیرون برد و جهات و ارتفاعات را باید از طریق اصول فنی و نقشه برداری تعیین کرد. ضمنا تامین محیط امن و بهداشتی (روشنایی و تهویه مناسب) با استفاده از آخرین دستاورد های فنی ضروری است. همچنین لازم است مطالعات کاملی در زمینه ی استفاده از وسایل مکانیکی و ماشین آلات به منظور تسریع در فن حفاری قنات صورت گیرد. فیلسوفی در حدود سال 1335 عنوان می کند که با استفاده از وسایل مکانیکی جدید حفر قنواتی که قبلا 20 تا 30 سال طول می کشید در کمتر از یک سال خاتمه می یابد. در زیر به صورت اختصار به امکاناتی که جدیدا برای حفر قنات استفاده می شود اشاره می کنیم.
مقنیان امروزه برای تعیین مظهر با استفاده از دوربین های نقشه برداری و قطب نما کار تراز یابی را سرعت بخشیده اند. همچنین امروزه با استفاده از کمپرسور و مته های حفاری می توان حفر میله وکوره رابه سرعت انجام داد. مته طوری طراحی شده است که اگر کلنگ دار شاسی مته را فشار دهد ؛هوای فشرده شده در پشت مته ؛ سوزن مته را به لرزش در می آورد. با قرار دادن مته در روی زمین یا جدار چاه و زمین ؛هنگام کندن میله یا کوره ؛ سوزن مته عمل حفاری را انجام می دهد. در ضمن می توان با استفاده از یک کمپرسور و 2 تا 3 مته به صورت همزمان عمل حفاری را در چند نقطه انجام داد.
پایگاه خبری تحلیلی بویرنیوز (BoyerNews.com) :
بشارنیوز نوشت- روستای زیبای پراشکفت در ۵۵ کیلومتری شهر یاسوج قرار دارد.این روستا دارای آب فراوان می باشد که از به هم پیوستن دو رودخانه دشتروم و بابکان در این روستا رودخانه کبکیان شکل می گیرد و با عبور از پراشکفت و سپس چیتاب در منطقه دو روهان با بشار تشکیل یک رود بزرگ را می دهند.
مردم پراشکفت لر بویراحمدی هستند و به گویش لری بویراحمدی صحبت می کنند.
پراشکفت از چندین ده تشکیل شده است که شامل ده بزرگ، چیتاوه، مرادی، چم محمدباقری، درهی خانی، تل بن و چالکوب است.
نامگذاری این روستا به دلیل وجود تعدادی اشکفت (غار) است.
رودخانه زهره که به کارون میریزد از این روستا میگذرد.
کشاورزی و دام داری و پرورش ماهی قزلآلاعمده فعالیت اهالی پراشکفت است.
![]() ● حرف اول پیش میآید که که یک وبلاگنویس هر روز پستهای عالی بنویسد. اما یک وبلاگنویس حرفهای واقعا بر روی پستهای خود کار میکند، روی آن وقت میگذارد و نتیجهاش را هم میبیند. در این پست چند ایدهی مفید برای وبلاگنویسی در اختیارتان قرار میدهم که باعث افزایش ترافیک سایتتان میشود. ۱) یک پست بنویس و در آن حرفهای موافقان و مخالفان موضوع مورد بحث را یادداشت کن. ۲) یک راهنما بنویس و در آن چیزی را آموزش بده. ۳) با یک آدم مهم در حوزهی فعالیت خود مصاحبه کن. ۴) مسابقهای برگزار کن و در آن از افراد سوالاتی بپرس. ۵) چیزهای مختلف را مورد بررسی قرار بده. مثل همان کاری که سایت Read/ Write Web انجام داده و ۱۰۰ عنوان برتر Technorati را مشخص کرده. ۶) وقتی در جایی نظر میدهی، بهتر است طولانی و مفید باشد. ۷) یک پست بنویس و در آن به پرسشهای بازدیدکنندگان پاسخ بده. ۸) یک لیست جامع در مورد موضوعی تهیه و در آن ابزارهای مفید مربوط به آن را معرفی کن. ۹) یک بحث و موضوع مهم و چالشی مطرح کن. ( به مانند موضوعاتی که آقای مزیدی در مورد مهاجرت وبلاگنویسان مطرح کرد.) ۱۰) در مورد وقایع اخیری که برای موضوعات دلخواهت اتفاق افتاده بنویس. ۱۱) از خوانندگانت بخواه که به تو موضوع پیشنهاد کنند. ۱۲) به جای تبادل لینک، بهتر است با مشارکت وبلاگنویسان دیگر، وبلاگهای همدیگر را مورد نقد قرار دهید. ۱۳) با وبلاگنویسان دیگر ارتباط برقرار کن و ایدههای خود را به اشتراک بگذار. ۱۴) پستهای دیگران را نقد کن. ۱۵) برای مطالب خود ارزش قائل شو و به آنها تعصب داشته باش! ۱۶) آمارهای وبلاگ را بازدید کن و ببین بازدیدکنندگان بیشتر بوسیلهی چه کلمات طلاییای وارد وبلاگ شدهاند. در مورد همان کلمات بنویس. ۱۷) به سوالات بازدیدکنندگان بوسیلهی سوالهای بیشتر پاسخ بده. ( مثل:…، آیا تو تا حالا به این موضوع فکر کرده بودی؟) ۱۸) یک پست بنویس و در آن مشکلی را حل کن. ۱۹) پستهای دنباله دار بنویس. ۲۰) نتیجهی تحقیقات خودت را در مورد موضوعی بنویس. ۲۱) پستی راجع به برترینها و بدترینها بنویس. ۲۲) پستهای قدیمی را بوسیلهی ایدههای جدیدتر، به روز کن. ۲۳) در پستهایت، دیگران را از اشتباه بودن چیزی باخبر کن. ۲۴) پستهایی برای تازهکاران بنویس. ۲۵) پستهایی برای خوانندگان حرفهای بنویس. ۲۶) خبرهها و حرفهایها را برای نظر دادن دعوت کن. ۲۷) از خوانندگان بخواه که به پستهای برترت، در بالاترین یا دیگ امتیاز بدهند. ۲۸) گاهی اوقات سبک نوشتهها و موضوعات را تغییر بده. ۲۹) یک پست بنویس و در آن مشکلات پیچیدهی دیگران را ساده و حل کن. ۳۰) یک راهنما در مورد حرفه و شغلت بنویس. ۳۱) کتابهای مختلف را بخوان، شاید موضوعی برای نوشتن در ذهنت ایجاد شد. ۳۲) به یک نقد و مقاله واکنش نشان بده و جواب آن را در پستت بنویس. ۳۳) پستهایت را با استفاده از تصاویر آراسته کن. ۳۴) پستی راجع به یک چیز معروف بنویس و کاربردهای آن را بیان کن. ( مثل : کاربرد توییتر برای وبلاگهای آموزشی و …) ۳۵) لینکهای مربوط به نوشتهات را در پست قرار بده. ۳۶) از تصاویر، به جا و درست استفاده کن. زیرا یک تصویر به جای هزار کلمه صحبت میکند. ۳۷) کتابی راجع به موضوعات مطرح شده در وبلاگت بخر و از آن ایده بگیر. ۳۸) در مورد یک شخصیت بنویس. ۳۹) استفادهی بهتر از چیزی را در پستت آموزش بده. ۴۰) به آرشیو وبلاگهای رقیبت نگاه کن و پستهای قدیمی آنها را با ایدههای بهتر به روز کن. ( یه وقت کپی پیست نکنی.) ۴۱) در مورد رازهای ناشناختهی موضوعی در پستت بنویس. ۴۲) گزارش خود دربارهی یک رویداد را بنویس. ( مثل : گزارش یک کنفرانس ) ۴۳) استدلالهای دیگران در رابطه با موضوعی را تشریح کن. ۴۴) پستهای طولانی دیگران را خلاصه کن. ۴۵) پستی راجع به پیشرفت و تاریخچهی موضوع دلخواهت بنویس. ۴۶) پستهای دیگران را در پست خود ادامه بده و آنها را کامل کن. ۴۷) یک پست بنویس و توطئهای را بر ملا کن! ( مثل بوجود آمدن گروههای بدکار در بالاترین و … ) ۴۸) جوایزی برای خوانندگانت در نظر بگیر. ۴۹) یک پست بنویس و خطرات موجود در چیزی را بازگو کن. ۵۰) وبلاگ خود را تبدیل به یک وبلاگ گروهی و دیگران را در نوشتن سهیم کنید. ۵۲) پستی راجع به شباهتها و تفاوتهای چیزی بنویس. ۵۳) چیز مفیدی را پیشنهاد بده و دربارهی آن بنویس. ۵۴) نظرسنجی راه بنداز و نتایج آن را در پستی بررسی کن. ۵۵) از خوانندگان ثابتت بخواه تا ابزار و لینکهای مفید خود را به ایمیلت بفرستند و در پستی به آن اشاره کن. ۵۶) یک هفته را فقط به یک موضوع خاص اختصاص بده. ۵۷) برای هریک از روزهای هفته یک موضوع خاص در نظر بگیر. و … |
منبع: اصلی مقاله Weblog:I Help You Blog http://www.ihelpyoublog.com I Help You Blog منبع فارسی مقاله ۵۷ ایدهی برتر برای وبلاگنویسی http://bikhoda.wordpress.com/۲۰۰۷/۰۷/۳۱/۵۷-great-posting-ideas وبلاگ سفسطه زندگی http://yazdit.mihanblog.com/More-۱۱۶۹.ASPX |