عیسی قائدرحمت /

کُرد تفاوت های فرهنگی و زبانی بین کُردها را نشان از بزرگی و پراکند‌گی آن می‌داند اما لُر، این تفاوت‌ها را به مفهوم یکی نبودن، جدا دانستن و حذف برخی از شاخه های لر می‌داند.

 

 

نشریه فرهنگی و اچتماعی لور، عیسی قائدرحمت: آن چه در این نوشتار می آید هرچند به گونه ای بیان کلی گرایانه گزاره هایی را به مردم کرد و لر نسبت می دهد اما در نظر داشته باشید منظور نویسنده این نیست که تمام کردها یا تمام لرها واجد فلان خصلت هستند، بلکه برداشت شخصی بنده این است که به ظور کلی این تیپ شخصیتی در میان لر و کرد در مواجه به هویت قومی خویش غالب است.

1-     یک کُرد به کل هویت تأکید دارد اما یک لر به جزء هویت. مثلا اگر از یک کُرد بپرسند "کجایی هستید" اول پاسخ می‌دهد "من کُردم"، اگر سوال کننده توضیحات بیشتر بخواهد آن گاه از استان، طایفه یا شهر محل زندگی می گوید؛ اما اگر همین سوال  "کجایی هستید" را از یک لر بپرسند اغلب نام طایفه، شهر یا روستای خود را می‌برد، از استان محلی زندگی اش می گوید (مثلا می گوید لرستانی، یاسوجی، ایلامی یا خرم آبادی هستم) و این سوال کننده است که باید از روی نام استان یا شهر تشخیص بدهد که ایشان  لر است.

2-     هویت برای یک کُرد افتخار است اما برای یک لُر نوعی اجبار است. مثلا کُرد سعی می‌کند هویت کُردی اش را با لباسش یا حداقل با لهجه حرف زدنش ابراز بدارد، اما لر بیشتر سعی می‌کند هویتش را پنهان یا کمرنگ کند و یا آن‌ را با اکراه بیان کند، حداقل این است که می کوشد بی تفاوت باشد یعنی هیچ اصراری ندارد لر بودنش را بیان کند.

3-     یک کُرد در پذیرش و بیان هویت کردی خود سعی می‌کند از دیگری پیشی بگیرد، به این صورت که خود را کُرد درجه یک و اصلی و دیگری را کُرد درجه دوم محسوب می‌کند اما یک لر، دیگری را لر و خود را "تا حدودی لر" به حساب می‌آورد.

4-     یک کُرد تفاوت های فرهنگی و زبانی بین کُردها را نشان از بزرگی و پراکند‌گی آن می‌داند اما یک لر، این تفاوت‌ها را به مفهوم جدا دانستن و حذف برخی از شاخه های لر می‌داند.

5-      یک کُرد سرکوفت‌های فرهنگی را به هیچ وجه نمی‌پذیرد و ضعف و فقر کُرد‌ها را نشان از تظلم و اجحاف در حق خود و همتبارانش می‌داند. اما یک لر ضعف و فقر لرها را نشان از پست بودن قوم خود دانسته و سرکفت‌های فرهنگی ـ علیه لر ـ را حق می‌داند و می‌گوید راست می‌گویند ما به واقع حالو1 هستیم.

6-     یک کُرد افتخار می کند که با لهجه کُردی دست و پا شکسته فارسی حرف بزند (حداقل مسلط بودنش به فارسی تهرانی را عیب نمی داند) اما یک لر، این مسئله را ـبا لهجه لری، فارسی حرف زدن راـ نشان از بی‌سوادی و یک نقطه ضعف می‌داند.

7-     یک کُرد هرگز علیه خودش جوک نمی‌سازد، اساسا هویت کوردی خود را موضوعی برای خندیدن قرار نمی دهد، جوک‌هایی که در ذم کُرد می‌باشد را حذف می‌کند اما یک لر، خود مبادرت به ساخت جوک علیه خود می‌کند و از توهین به خود و اشاعه جوک‌ها لذت می‌برد، گاهی پیامک های ترکی را هم سعی می کند به لر نسبت دهد!

8-     یک کُرد ممکن است با همتبار خود اختلافات شدیدی داشته باشد اما این اختلافات – بین کُرد‌ها - هیچ خدشه‌ای به آرمان هویت‌شان و کرد بودنشان وارد نمی‌کند2 اما یک لر با مشاهده‌ی کوچکترین اختلافی، هویت اجدادی‌اش را به گور می‌سپارد3.

9-     یک کُرد همیشه کُرد است اما یک لر، گاهی لر، گاهی فارس، گاهی عرب، گاهی سکا، گاهی لک، گاهی بختیاری و گاهی ایلامی است. کرد اگر از ماد و ساسانیان و... سخن می گوید منظورش این است که "این ها مال کرد است"، اما لر اگر از پارس و سکا و ایلامی و... سخن می گوید منظورش این است که "لر مال این ها است".

10- یک کُرد در اکثر جاها  حتی در مجامع بین‌المللی کُردی حرف می‌زند و گاهی لباس کُردی می‌پوشد اما یک لر حاضر نیست با بچه‌هایش لری حرف بزند و در خفا و ته خانه‌اش هم  از پوشیدن یک شلوار لری هراس دارد.

توضیحات:

1         حالو در زبان لری به معنی خالو و یا دائی است و  تهرانی زبانها در ذم و تحقیر لرها این کلمه را ساخته‌اند متأسفانه صدا و سیمای کشور هم به کرات از این کلمه به مفهوم احمق استفاده می‌کند. اگر یک لر تحقیر لرها را حق بداند ساخت این کلمه هم  برای او اشکالی ندارد.

2         مثلا در عراق در زمان صدام، گاهی گروهای کُرد با اسلحه به جان هم می‌افتادند. اما همیشه به کُرد بودن خود ایمان داشتند و روی این مساله دعوایی نداشتند.

3         مانند کسرائیان که به خاطر  آزاری که از همشهری‌های خرم‌ابادی‌اش دیده در عکس‌هایش التفات بسیار کمتری به لرستان دارد. و یا شخصیت های دیگر.